برای من زیاد پیش میآید که در هنگام خواندن کتاب یا دیدن فیلم یک کلمه جدید خودنمایی کند و بعد آن کلمه در زندگی واقعی به طرق مختلف سعی کند خود را نشان دهد. یکی از این کلمهها pyrrhic victory بود. یادم هست اولین کاری که کردم این بود که دیکشنری پویا را از کنار میز برداشتم و دنبال معنیش گشتم. به این معنی رسیدم برد برابر با باخت. در دیکشنریهای دیگر هم سرچ کردم و به این معانی رسیدم: پیروزی بدون فایده، پیروزی همراه با تلفات و خسارات زیاد، کسب پیروزی به قیمت و هزینهای که نمیارزد.
مسابقه دوی ماراتن المپیک 1968 در مکزیکوسیتی آغاز شده بود. در میان افراد شرکتکننده یک دونده سطح جهانی به نام جان استیون اکواری از تانزانیا نیز حضور داشت. در این مسابقه به دلیل شرایط جغرافیایی و ارتفاع زیاد مکزیک دوندگان با کمبود اکسیژن مواجه بودند و این موضوع کار را برای آنها سختتر میکرد. ورزشکاران زیادی در طول مسیر به خاطر گرفتگی شدید عضلات به روی زمین دراز کشیدند و نای بلند شدن نداشتند و به همین دلیل از ادامه مسیر صرف نظر کردند.
حالا
در دور یک چهارم نهایی المپیک 1928 آمستردام بابی پیرس (Bobby Pearce) استرالیایی به مصاف وینسنت ساورین (Vincent Saurin) فرانسوی رفته بود. پیرس با قدرت و فیزیک خاص خودش همه رقیبان را در دورهای قبل تار و مار کرده بود. به گفته حاضرین، او در نزدیکی خط پایان قایق خود را متوقف میکرد تا رقبایش را از دوردستها تماشا کند.
او با ساورین هم فاصله خوبی در مسابقه ایجاد کرده بود که ناگهان صدای دستهای اردک توجه او را جلب کرد.
المپیک ویژه یک رویداد جهانی در حمایت از سلامت، توانبخشی و افراد کمتوان ذهنی است و متعهد به توانمندسازی افراد با اختلال ذهنی در میدان ورزش و خارج از آن میباشد. این المپیک خیلی اوقات با پاراالمپیک اشتباه گرفته میشود. در طی برگزاری این مسابقات از المپیک ویژه 1976 سیاتل آمریکا داستان معروفی باقی مانده است.
میگویند نه شرکتکننده دوی 100 متر برای رقابت با هم پشت خط شروع مسابقه قرار گرفتند و با صدای تپانچه حرکت خود را آغاز کردند. بدیهی است که هیچکدام توانایی دویدن با سرعت بالا را نداشتند اما با همه توان خود سعی میکردند مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مسابقه شوند. در همان اوایل مسابقه بود که دختر جوانی از شرکت کنندگان تعادل خود را از دست داد و نقش بر زمین شد و شروع به گریه کردن کرد. بقیه شرکتکنندگان با صدای گریه او ایستادند، سپس به عقب بازگشتند و به طرف دختر رفتند. پسری که مبتلا به سندروم داون (عقبماندگی شدید جسمی و روانی) بود او را بوسید تا دردش تسکین پیدا کند و به او کمک کردند تا بلند شود و درنهایت 9 نفر شرکتکننده دست در دست هم قدمزنان خود را به خط پایان رساندند. در واقع تمام آنها اول شدند و حاضران ورزشگاه همگی به پا خاستند و آنها را تشویق کردند. اما این داستان نیمه واقعی و اغراقآمیز است...
دسامبر 1937 بازی چارلتون و چلسی در هوای مه آلود غلیظی در استمفوردبریج برگزار میشد. سم بارترام دروازهبان چارلتون چشمهایش را تیز کرده بود تا در آن هوایی که دو متر جلوترش را به سختی میدید از دروازه تیمش محافظت کند.
هر زمان که به تقویم نگاه میکنم و چشمم به روز تربیت بدنی میافتد دلم میگیرد. روز تربیت بدنی از آن روزهایی است که در تقویم گذاشتهایم تا دکوریوار جایی را اشغال کرده باشد و یکسری برنامه نمادین هم برخی سازمانها در آن روز اجرا میکنند تا بگویند ما حواسمان به همه چیز است و ورزش و فعالیت بدنی جامعه هم برای ما مهم است. انگار که مشکل ورزش و تربیت بدنی ما در ورزش نکردن در روز تربیت بدنی خلاصه میشود.
ما خواه یا ناخواه باید بپذیریم جامعهای داریم که تماشاگر ورزش هستند تا اینکه بخواهند ورزش کنند. به دنبال احساس ورزش هستند تا بخواهند ورزش کنند. حالا اگر برای بهبود اوضاع ورزش به این نتیجه رسیدهایم که فقط یک روز تربیت بدنی باید در تقویممان باشد و آن روز هم کمی تحرک توسط برخی سازمانها و انجمنها انجام شود دیگر حرف زیادی برای گفتن باقی نمیماند.
خیابانها را که نگاه میکنی از تبلیغاتی پر شده است مثل رسیدن به اندام رویایی در چند روز. در واقع ورزش به خاطر خود ورزش انجام نمیشود. به خاطر یکسری تصورات خامی انجام میشود که از دور قشنگ است. دلمان از این جامعه و دیدش به تربیت بدنی و ورزش که میگیرد میرویم که با رشته تربیت بدنی دلمان آرام بگیرد.
از قضا آنجا هم خبر خاصی نیست. کتابهای اساتیدی وجود دارد که فقط دانشجویانشان آنها را میخرند. کتابهایی که نوشته شدهاند تا فقط قفسههایی را پر کنند و رزومههایی را سنگینتر کنند. در بهترین حالت
ورزشکاران، گلادیاتورهای امروزی هستند. حتی زمانی که هیچ تماشاگری وجود ندارد آنها با پشتکار کار میکنند و الهامبخش همه هستند تا رویاهای خود را تحقق بخشند و به دنبال بزرگی کردن و سرافرازی هستند. با این وجود، ورزشکاران همیشه پیروز نیستند؛ ورزشکاران واقعا بزرگ ویژگیهایی دارند که آنها را از رقابت جدا میکند و به آنها اجازه میدهد تا فراتر از همه انتظارات موفق باشند.
محیط کسبوکار شبیه به ورزش است. به هر حال ورزش میتواند یک کسبوکار بزرگ باشد. بنابراین صاحبان کسبوکار چگونه میتوانند از ورزشکاران موفق یاد بگیرند؟ چه ویژگیهایی میتواند به صاحبان کسبوکار در دستیابی به موفقیت در یک بازار بسیار رقابتی کمک کند؟ در این مقاله به دنبال خلاصه کردن پنج ویژگی برتر از ورزشکاران بسیار موفق هستیم که میتواند توسط صاحبان کسبوکاری که میخواهند سرافراز باشند، دنبال شود.
انگیزه قوی برای موفقیت
رایان وستوود مدیر عامل شرکت سیمپلاس میباشد که فعال در فروش پلاتین است. او کارآفرینی با تجربه و همچنین نویسنده کتابهای پرفروش و سخنران معروف در کارآفرینی است. او در مقاله زیر به این موضوع میپردازد که چرا استفاده از کارکنانی که سابقه ورزشی دارند برای یک سازمان میتواند مفید واقع شود.
به سختی میتوان موفقیتهای الهامبخش ورزشکاران نخبه جهان را به رسمیت نشناخت. شجاعت، تمرکز، راهبری شخصی و یک چشمانداز مناسب از پیروزی، اساس هر داستان موفقیت است. به عنوان یک کارآفرین، باید به این نکته توجه کرد که ویژگیهای شخصیتی یک ورزشکار المپیک که طی سالها آموزش رشد میکند میتواند از مهارتهای مورد نظر شرکتهای پیشرو امروزی نیز باشد.
زمانی که دیدگاه شرکت شما شامل یک فرهنگ کار مثبت، سازنده، با انگیزه، حامی و پشتیبان است توجه خود را باید روی افرادی متمرکز کنید که تا حد زیادی تجربه پیمودن یک مسیر متمرکز را داشتهاند. در اینجا پنج دلیل وجود دارد که چرا استخدام افراد با سابقه ورزشی یک حرکت پیروزی بخش برای شرکت شما میتواند باشد.
1- ورزشکاران دارای انضباط شخصی هستند
تصمیم یک ورزشکار برای خروج از رختخواب و یا ماندن در رختخواب برای 5 ساعت تمرین کردن یک انتخاب شخصی است. اما ورزشکاران ارتباط مستقیمی بین منظم رفت و آمد کردن در ابتدا میبینند و این چیزی است که آنها را با انگیزه نگه میدارد. ورزشکاران قبلا با حفظ توازن تمرین و استراحت هماهنگ هستند. آنچه کارفرما نیاز دارد یک کارمند مولد و با انگیزه است که مفهوم مدیریت زمان در زندگیش کاربرد داشته است.
2- مفهوم کار تیمی را تا حدی درک میکنند
هنگامی که ورزشکاران به موفقیت می رسند، بیشتر اوقات بهتر بودن از لحاظ فیزیکی ورزشکاران را رسانهها به تصویر میکشند. ورزشکارانی که قوی و قدرتمند به لحاظ بدنی هستند و رسانهها و مردم هم بیشتر راجع به این موضوع که باعث موفقیت آنها شده است، صحبت میکنند.
بهترین ورزشکاران، همه آنها دارای چهار ویژگی هستند که هیچ ارتباطی به ورزش ندارد.
1- آنها تواضع و فروتنی دارند.
اول از همه، بهترین ورزشکاران بسیار فروتن و متواضع هستند، مهم نیست که با چه رکوردی و به چه شکلی موفق شدهاند. آنها میتوانند ارزیابیهای انتقادی صادقانه از خود داشته باشند و به دنبال بهبود خود باشند. آنها توانایی دیدن خود به درستی، زمانی که دیگران مشغول تحسین آنها هستند را دارند. این توانایی به آنها اجازه میدهد که فروتن بمانند و به طور منظم به آنها یادآوری میکند که بیشتر باید یاد بگیرند.
2- آنها روزانه به دنبال بازخورد هستند
ورزشکاران جزء افرادی در جامعه محسوب میشوند که بسیار پرطرفدار هستند و توسط افراد زیادی تحسین میشوند. در میان 100 برنامه پرتماشاگر آمریکا در سال 2017، 81 برنامه جزء برنامههای ورزشی بودند. ورزش برای بسیاری افراد به عنوان سرگرمی تلقی میشود اما خود ورزشکاران از به دست آوردن نتایج فوق العاده خود یا ثبت رکوردها بدون کار سخت، استراتژی و پیشرفت کردن لذت نمیبرند.
درسهای زیادی وجود دارد که میتوان از ورزشکاران یاد گرفت. در اینجا به بررسی هفت استراتژی در ورزش خواهیم پرداخت که قابلیت به کار گرفته شدن در کسب و کار را هم دارند.
1- سادهسازی