معمولا افراد وبلاگ نویس هر از مدتی از تجربیات خود در دوران وبلاگی خود حرف می‌زنند. اما کم شده است که بلاگری بیاید از زیان‌هایی که از وبلاگ نویسی داشته است، صحبت کند. برخی هم خیلی آرام ضررهای وارد شده را می‌پذیرند و وبلاگ خود را خاموش می‌کنند.

همه جا بیشتر صحبت از مزایای وبلاگ نویسی است و خب طبیعی هم هست. ما عادت داریم به دنبال دلایلی بگردیم تا کار خودمان را تایید کنیم. معمولا دانشگاهی که درس می‌خوانیم را بهترین می‌دانیم، کارهایی که انجام می‌دهیم را درست می‌پنداریم، تصمیماتی که می‌گیریم را عاقلانه می‌بینیم و اگر کارهایمان بد است هم کمتر میل به بازگو کردنش داریم.

فردی در صفحه خود نوشته بود وبلاگ داشتن امروز مثل رزومه آنلاین است و وبلاگش را پر کرده بود از روزمره نویسی و... من نمی‌دانم درون کدام رزومه از خوردن قرمه‌سبزی و برگزاری چالش و ... صحبت می‌شود. حالا نمی‌خواهم روضه بخوانم و مطلب را طولانی کنم. به طور کلی وبلاگ مزایایی دارد به شرط آنکه هدف خاصی داشته باشد اما در این نوشته می‌خواهم راجع به نکات منفی وبلاگ داشتن حرف بزنم.

افتادن در دام شبکه سازی

خیلی از افراد به اسم شبکه‌سازی و اجتماعی شدن و ... در دام فالو کردن کردن و فالوور گرفتن، لینک دادن و لینک گرفتن می‌افتند. فکر می‌کنم همه بدانیم این کار از نوشتن محتوای عالی برای جذب مخاطب خیلی راحت‌تر است و هم اتفاقا اثربخش‌تر است. اما اصلا ما بیشترین دنبال کننده را داشته باشیم خب بعدش ... به نظرم این قابلیت بیان با احترام به همه ابزار به دردنخوری است. این قابلیت باید مال شبکه‌های اجتماعی و آدم‌های خاص آنجا بماند و در وبلاگ وجود نداشته باشد. به شخصه خودم به RSSخوان‌ها همچنان وفادار هستم و مطالب افراد را از آنجا دنبال می‌کنم. داشتن مخاطب برای همه ما وسوسه‌برانگیز است اما چهار کامنت و لایک بیشتر چیزی نیست که اتفاق خاصی در زندگی شما رقم بزند. یک بار باید با این موضوع کنار آمد.

به نظر من دنبال کردن وبلاگ باید متناسب با وقت و کار باشد. یک زمانی می‌تواند زیاد شود و یک زمانی کم و نکته دیگر هم این است اصلا لازم نیست هر وبلاگی که دنبال می‌کنید را بخوانید حتی اگر همیشه خوب می‌نویسد. مطمئن باشید با نخواندن یک مطلب خوب اتفاق خاصی برای شما نمی‌افتد. باور کنید با 2000 کلمه خواندن یا نخواندن اتفاق خاصی برای شما نمی‌افتد. راستش بخواهید حتی اگر وبلاگی را دنبال می‌کنید که کلمه به کلمه طلا هم می‌نویسد باز هم آن وبلاگ در مقابل مطالب عمیق کتاب هیچ است. اما حتی کتاب هم لزومی ندارد کل صفحاتش را بخوانید.

وجود وبلاگ‌های خلاصه نویس

خیلی فکر کردم تا واژه خلاصه نویس را انتخاب کنم. هر چیزی می‌نوشتم که بار منفی داشت احتمالا یکی پیدا می‌شد که به او بربخورد. درست است که گاهی آدم حوصله زیاد نوشتن را ندارد اما عادت دادن به کوتاه نوشتن نه تنها برای خود فرد بد است بلکه برای خوانندگان او هم بد است. خواندن نوشته‌های کوتاه به مرور به مغز شما آسیب می‌زند و قدرت و کارایی آن را کاهش می‌دهد. برای اختصار کتاب کم‌عمق‌ها را به شما پیشنهاد می‌کنم. در این کتاب می‌توانید خیلی بهتر موضوع را درک کنید. علاوه بر این دنبال کردن برخی وبلاگها و خواندن مطالبشان برخی اوقات توهماتی برای آدم به وجود می‌آورد. یک زمانی فردی در دانشگاه داشتیم که در شهری در استان فارس زندگی می‌کرد و آنجا ظاهرا فوتبالیست بزرگی بود و آقای گل هرساله مسابقات می‌شد. خب خیلی خوب است اما این موضوع باعث شده بود که فکر کند خیلی بازیکن خوبی در تهران هم است. فوتبالیست خوب بودن در شهر کوچکش این اجازه را می‌داد که فکر کند در ایران هم فوتبالیست خوبی است. واقعیت این است که این وبلاگ هم دنیای کوچکی دارد مخصوصا اینکه شما دارید در یک سیستم وبلاگ نویسی مطلب می‌نویسید. باید مراقب بود خوب بودن در دنیای وبلاگ را به خوب بودن در دنیای واقعی زندگی تعمیم ندهیم.

راهی برای دوستی و دوستیابی

دوستی چند سال پیش جمله‌ای به من گفت که همچنان در ذهنم باقی مانده است. در حالی که در مورد فردی صحبت می‌کردیم، مکثی کرد و گفت خیلی باید مراقب باشیم روی چیزی که زندگی ما را نابود می‌کند، اسم خوب نگذاریم مثلا فرد نمی‌تواند حق خودش را بگیرد، می‌گوید حیای من اجازه نمی‌دهد یا در مورد مسائل زندگی خوب فکر نمی‌کند، اسمش را احساسی بودن می‌گذارد. افرادی هم هستند که در دنیای واقعی نمی‌توانند تعامل اجتماعی داشته باشند و دوستان خوبی داشته باشند به محیط وبلاگ پناه می‌آورند تا این نقص خود را جبران کنند. تا زمانی که روی یک چیز بد خود اسم خوب بگذاریم، هیچ وقت آن رفتار بد داخل ما حل نمی‌شود.

وجود بازارگرمان وبلاگ نویسی

برخی افراد هستند که واقعی نمی‌نویسند. می‌آیند و چیزهای خوب زندگیشان را اغراق‌آمیز می‌نویسند. برخی اوقات دیدن این افراد باعث می‌شود فکر کنیم در زندگی خیلی عقب هستیم و آن افراد هستند که واقعا زندگی می‌کنند. برخی از افراد هم چون زندگیشان وبلاگ نویسی شده است دیگران را دائم تشویق به نوشتن می‌کنند، چون از وبلاگ و سایت درآمد دارند دائما دیگران را تشویق می‌کنند وبلاگ داشته باشند و آنها را تبلیغ کنند. حالا اسم وبلاگ را رزومه آنلاین می‌گذارند یا هزار مزایای بی حساب و کتاب برای وبلاگ نویسی قطار می‌کنند. این وظیفه ماست که مراقب باشیم تحت تاثیر افرادی نباشیم و دودوتا چهارتای خودمان را داشته باشیم.

این نوشته به معنای این نیست که وبلاگ داشتن، بد مطلق است. من خودم الان دارم در وبلاگ می‌نویسم اما موضوعاتی است که چهار پنج سال پیش از برخی زیان دیده‌ام. امیدوارم برای شما سراسر منفعت و مزایا باشد. به هر حال بنویسید و یاد بگیرید و تجربه کنید اما مراقب دام‌هایش باشید. شهر بازی برای بازی به اندازه است نه برای اینکه در آخر ببینید شهربازی دارد برای شما تصمیم می‌گیرد.

۱۰ ۰