پیش نوشت: در سال 99 نه چندان مبارک فکر میکنم 11 کتاب موفق شدم بخوانم که دو کتاب در حوزه توسعه فردی، دو کتاب در حوزه محتوا و هفت کتاب در حوزه آیندهپژوهی بود. فکر کنم خیلی مشخص به سمت رساله دکتری غش کردهام و بر انتخابهایم خیلی تاثیر گذاشته است. در بین این کتابهای آیندهپژوهی کتابی بود به نام همیشه یک جایگزین وجود دارد. همان صفحات ابتدا را که خواندم متوجه شدم به درد کار من نمیخورد اما راستش اینقدر روان و جذاب بود که نتوانستم از کنارش بگذرم.
ادامه پیش نوشت: هر صفحهاش را که میخواندم به این فکر میکردم اگر قبل از سن ورود به دانشگاه این کتاب را داشتم اتفاقهای خیلی بهتری برایم میافتاد. کتاب بیشتر مربوط به ساختن آینده شخصی بود و چهار شخصیت در کتاب حضور داشتند که نگران از آینده خویش به کمک مربی خود سعی میکردند وضعیتهای احتمالی خود را بهتر ببینند. اما بخشی که الان میخواهم در موردش صحبت کنم موضوع تقویت خلاقیت است که در اواخر کتاب مطرح شده بود.
اول اینکه اگر کسی به من بگوید خلاقیت ذاتی نیست و کاملا قابل یادگیری است اولین فکری که به سرم میزند