۱۷ مطلب با موضوع «علوم انسانی» ثبت شده است.

 اولین بار با اصطلاح پیشگویی محقق کننده یا پیشگویی خود انجام یا پیشگویی کامبخش در کتاب خلق یا نفرت "دن نوریس" آشنا شدم. در تعریف آن آمده بود که آنگونه از پیش بینی است که وقتی اعلام شد، شرایطی را هم ایجاب می‌کند که باعث شود همان پیشگویی به حقیقت بپیوندد. به عنوان مثال در سال ۱۹۲۹ در  آمریکا بحران مالی پیش آمد و شایعه شد که بانک‌ها ورشکست خواهند شد. به همین دلیل مردم به بانک‌ها هجوم بردند و پول‌های خود را بیرون کشیدند. همین موضوع باعث ورشکستگی بانک‌ها شد. اصلا چرا راه دوری برویم اگر فیلم یتیم خانه ایران را مشاهده کرده باشید ملاحظه خواهید کرد پخش شایعه خشکسالی و قحطی منجر به قحطی واقعی شد. شایعه قحطی باعث شد مردم به بازار هجوم ببرند و بازار بعد از مدتی دچار قحطی واقعی شود. چیزی که هنوز که هنوز است در جامعه ما وجود دارد و یک شایعه می‌تواند بازار ارز ما و تورم در کشور را زیر و رو کند.

این پیش‌بینی و پیشگویی را جامعه‌شناسی به نام روبرت کینگ مرتون (Robert King Merton) وارد ادبیات علوم اجتماعی کرد. در بیان این موضوع مرتون عنوان نموده است این پیشگویی

می‌گویند تحلیل رفتار مصرف کننده در ایران کمی سخت‌تر از کشورهای دیگر است چرا که مردم ایران خیلی قابل پیش بینی نیستند. نمی‌دانم چقدر با این گزاره موافق هستید یا خیر. به نظرم اگر به صورت طیفی به موضوع نگاه کنیم می‌توان بیان کرد ما در مقایسه با کشورهای پیشرو از رفتارهای سینوسی‌تری برخورداریم. اما به هر حال بازار این کشور و رفتار مردم هم با درصدهای متفاوتی در موضوعات مختلف قابل پیش‌بینی است. همانطوری که آینده پژوهی تیم دیده‌بان تا حدود زیادی درست بوده است و مسائل پیش‌بینی شده آنها را در زمان حال می‌بینیم.

موضوعی که برای من جالب است و در اینجا می‌خواهم به آن بپردازم نوع برخورد جامعه به رخدادهای هیجان‌زا است. برای من نوع برخورد ما به این رخدادها کمی عجیب است. به داستان دختر آبی نگاه کنید. نمی‌خواهم در این متن به دنبال مقصر این اتفاق باشم. اما

وقتی که افراد به شرکت‌های تکنولوژی محور موفق امروزی مانند گوگل، اپل یا فیسبوک می‌اندیشند اولین تصویر از این شرکتها محصولات فوق‌العاده‌ای است که ساخته‌اند. وقتی فردی فکر می‌کند که چه چیزی باعث موفقیت این شرکت‌ها شده است اولین پاسخ‌ها معمولاً مهندسین در کلاس جهانی، چشم‌انداز فوق‌العاده و پیاده‌سازی شگفت‌انگیز محصول است.

در یک مسیر و شاید هم به درستی تمرکز ما فورا به سمت تکنولوژی کشیده می‌شود و افرادی که در شرکتها تصمیم گیری می‌کنند. از این گذشته، آنها اولین و مهمترین شرکتهای فناوری هستند که در زمینه های مهم نظیر هوش مصنوعی، نوآوری‌های قابل توجهی انجام داده‌اند و می‌دهند.

در حالی که اغراق در مورد ارزش مهندسان، بنیانگذاران و مدیرعاملان تقریبا ممکن است. اما این افراد در حال حاضر پیشران و مرکز اکثر شرکت‌هایی هستند که در حوزه تکنولوژی با آنها روبرو هستیم. بیشتر کارکنان این شرکتها ارزش خود را می‌فهمند و از نظر ذهنی و مالی به اندازه کافی دقت می‌کنند تا مطمئن شوند که مورد مراقبت و پرورش با ارزش ترین مدیران و مهندسان شرکت هستند.

این مقاله به سه حوزه‌ای که علوم انسانی و علوم اجتماعی در این شرکتها نقش اساسی دارد، می‌پردازد. این حوزه‌ها مواردی هستند که حتی در شرکت‌های معروف محصول محور که ما آنها را می شناسیم، نقش اساسی دارند.

متأسفانه برخی رشته‌های علوم انسانی دچار آفت عوام زدگی شده‌اند. به این معنا که این رشته‌ها به علت درگیر بودن با زندگی روزمره و معیشتی مردم دچار شاخ و برگ‌هایی شده‌اند که آنان را از رده علمی بودن خارج کرده و به صورت مجموعه‌ای از عقاید و ذهنیت‌های بعضا نادرست درآورده است. به عنوان مثال علم اقتصاد را می‌توان نام برد. امروزه کمتر جامعه‌ای را می‌توان نام برد که در آن مباحث مرتبط با این علم و نارضایتی ناشی از سیاست‌های اقتصادی به ظاهر نادرست دولتمردان مطرح نشود.

عوام زدگی خطرهای مهلکی برای علم به دنبال دارد:

سطحی نگری و نگاه قشری به مسائل،

وفور شایعه، دروغ، تحریف و تهمت،

برداشت‌های فردی و گرایش‌های گروهی در تفسیر مطالب،

ایجاد نارضایتی‌های کاذب و احساسی در عوام،

این موارد همگی از آفت‌های عوام زدگی است که باید کنترل و مهار شود.

برگرفته شده از مقاله آقای سید مصطفی شریعت زاده

عوام زدگی

در مطلبی چند روز پیش آزمایشگاه اجتماعی را تعریف کردم و ویژگی‌های آن را به طور خلاصه بیان کردم. امروز موارد دیگری را قصد دارم بیان کنم تا درک بهتری از این موضوع به وجود بیاید.

آزمایشگاه اجتماعی مقیاس خاصی ندارد. مثل یک مسابقه فوتبال که می‌تواند با تجهیزات خیلی کم هم برگزار شود یا می‌تواند با حضور تیم‌های حرفه‌ای با استادیوم‌های مجهز انجام شود. این مقیاس می‌تواند از مدرسه، سازمان، شهر، جامعه، کشور و منطقه باشد. تصمیم گیری راجع به مقیاس آزمایشگاه از اولین تصمیماتی است که باید گرفته شود. برای مثال مسابقه فوتبال یک بازی به صورت غیررسمی است، در سطح محلی است یا در سطح حرفه‌ای.

آزمایشگاه چه چیزی به چالش می‌کشد؟

آزمایشگاه اجتماعی به عنوان فضاهای تجربی برای هم­‌‌آفرینی تعریف می‌شود. این نوع آزمایشگاه دارای ابتکار مدیریتی یا نوعی استراتژی برای گرد هم آوردن ذینفعان مختلف (مانند یک شرکت و گروهی از مشتریان) برای تولید مشترک یک نتیجه بلندمدت باارزش برای دو طرف است. آزمایشگاه‌های اجتماعی پلت‌­فرم‌هایی هستند که برای پرداختن به چالش‌های اجتماعی ایجاد شده‌اند و به طور خلاصه سه ویژگی مشترک دارند.

علوم انسانی از یک بحران ساختاری رنج می‌برد. در دانشگاه‌های علوم انسانی، دانشجویان با توصیه‌های خوب به کتابخانه راهنمایی می‌شوند و بعد از دوران تحصیل به دل جامعه فرستاده می‌شوند. اما این دانشجویان که انگار از غار بیرون آمده باشند به دنبال کاری هستند که بتوانند انجام دهند، تجربه کنند ولی آن‌ها مدت‌ها است که از جامعه خود دور بوده‌اند و معمولا تصویر درستی از جامعه خود ندارند. این روند برای علوم انسانی که که بستر کلیه علوم در کشورها است اصلا مناسب نیست. علوم انسانی بستر تمامی علوم در هر کشوری است، لذا قبل از علوم فنی و تجربی باید بستر توسعه علوم انسانی فراهم باشد. حال آنکه فارغ التحصیلان علوم انسانی جزء بیکارترین انسان‌ها در کشور محسوب می‌شوند. نکته جالب‌تر اینکه رشته‌های علوم انسانی محلی برای حضور جنسیت دختر شده است. در این مورد در آینده بیشتر خواهم نوشت.

علوم انسانی