راستش راجع به مطلب دیگری میخواستم بنویسم اما روز جهانی کتاب و حق مولف (3 اردیبهشت) باعث شد که از خیر نوشتن آن مطلب بگذرم و کمی راجع به کتاب و کتابخوانی صحبت کنم.
کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم غیرواقعی است و این باعث شده است که کتابخوانها خیلی زود بالغ بشوند و از سنشان بیشتر بفهمند. کتابخوانهای واقعی آدمهای دوست داشتنی هستند. آنها چیزهایی دیدهاند که غیر کتابخوانها امکان ندارد از آن سر دربیاورند. مرگ انسانهایی را در داستانها تجربه کردهاند که برایشان بسیار عزیز بوده است. دهها خودکشی در جلوی چشمشان اتفاق افتاده است. آنها رنج دیگران را با تمام پوست و گوشت خود درک میکنند، آنها یاد گرفتهاند که در ناخوشایند ترین اتفاقات زندگی هم میتوان صبور بود.
آنها میدانند که زن بودن چگونه است و مردها را بهتر از خودشان درک میکنند. آنها همانهایی هستند که احساسات زن و دلیل رفتارهای به ظاهر عجیب زن را درک میکنند، آنها راجع به زنها مطالعه نکردهاند که سمینار پرفروشی داشته باشند یا برای خود مخاطبی جمع کنند. آنها همانهایی هستند که اشکهای نیامده یک مرد را میبینند، زمین خوردن و شکست یک مرد را میشناسند، شرمندگی مرد را از نگاهش میفهمند.
آنها میتوانند بدون اینکه در ماجرایی دخیل باشند، دنیا را در چارچوب دیگری ببینند. آنها زود از کوره در نمیروند، به حرفهای پشت سرشان خیلی اوقات با تبسم جواب میدهند. بدون اینکه عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت میبرند.
خلاصه کنم