به شخصه بیشتر از چند کتاب در زمینه موفقیت و سمینارهایی از این دست به تعداد انگشتان دو دست شرکت کرده ام. معمولا کسی که در این دورهها و سمینارها شرکت میکند یا دلداده استاد دوره میشود و کارش فقط تعریف و تمجید از استاد و مطالب آن میشود یا بعد از زمانی که به جایی نرسید میشود دشمن قسم خورده استاد و او را به عنوان شارلاتان و شومن و ... تعریف میکند.
راستش من به هیچکدام دچار نشدم و از این بابت خوشحالم ولی داستان این است ثروتمندان و افراد موفق جهان را باید دنبال کرد و دید آنها در چند دوره ثروت شرکت کردهاند یا افراد موفق جهان آیا با شرکت در سمینارهای موفقیت، موفق شدهاند. ولی مسئله ای که وجود دارد این است آنها واقعیت را نمیگویند یعنی مثلا میگویند من در بدترین شرایط زندگی میکردم، معتاد بودم، ظرف میشستم، خنگ بودم اما یکدفعه ورق برگشت و من پولدار و موفق شدم. استعدادم پیدا شد و همه چیز اوکی شد و من چقدر خوشبختم.
آنها در واقع یک ویترین را به شما نشان میدهند و با برنامههایی که حال شما را خوب کند سعی میکنند در لحظه فضای خوبی برای شما فراهم کنند. این بخش داستان برای من قابل قبول نیست. آنها سختیهای موفق شدن و شکستهایشان را نمیگویند و یک حباب فقط برای افراد درست میکنند. بهرحال اگر انسانی استعداد خود را پیدا کند خودش بخش بزرگی از داستان است و حالا راه شکوفا کردنش بماند.
من مخالف جملات انگیزشی و یک سمینار موفقیت نیستم ولی حداقل برای کسی که در مسیر است و زمانی که خسته شده میخواهد یک تجدید قوا کند.
موفقیت
::
نوشته شده در دوشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۰۳ ب.ظ
توسط محمدحسین قربانی
|
۱
نظر