انتقاد از مشکل سیبها و پرتقالها برای اولین بار فکر میکنم برای فراتحلیل اسمیت و گلاس 1977 مطرح شده است که روشهای مختلف روان درمانی و طیف بزرگی از مشکلات در افراد مختلف را با هم ترکیب کرده بودند. استدلال این بود که فراتحلیل با انواع مختلف مطالعات و بدون پروتکل منجر به نتایج بیمعنی میشود و بیان سادهاش این است که نمیتوان برای جامعه آماری سیب با جامعه آماری پرتقال نسخه پیچید. شاید بگویید قصد ما در تحقیق مثلا مقایسه است اما زمانی این کار درست است که بخواهید درباره میوهها تحقیق کنید و در این صورت هم جامعه آماری شما شامل موز و انجیر و لیمو و ... هم میشود. به طور کلی در حال حاضر این اصطلاح در مباحث علمی بیشتر بدین خاطر مطرح میشود که برای تحقیق باید به مشابهت و همگنی جامعه آماری و مطالعات توجه شود.
کمی از مسائل علمی و داستانهایش فاصله بگیریم. اصطلاح سیبها و پرتقالها به تدریج وارد زندگی انسانها هم شده است و از آن برای اشاره به قیاسهای نادرست و مواردی که به طور عادی قابل مقایسه و اندازهگیری با هم نیستند نیز استفاده میشود. هیچ سیبی نباید