حالا الغرض دارم اینقدر توضیح می دهم راجع به این موضوع می خواهم به نوع دیگری هم این موضوع را هم بیان کنم. شاید مثلا فکر کنید پدر و مادرها دچار این خطا می شوند یا افراد سطح پایین جامعه ولی خب بیان کردم خیلی از مدیران شرکت بزرگ و انسان های بزرگ هم دچار این خطا می شوند. اما جمله خط اول را الان اینگونه می نویسم. اساتید دانشگاه، دانشجویان را به سبک زمان دانشجویی خود تربیت می کنند. مثلا یه استاد دانشگاه خطاب به ما همیشه با افتحار عرض می کرد که من شما رو با زمان دانشجویی خودم که مقایسه می کنم شما کار خاصی انجام نمی دهید. حالا شما بیا توضیح بده که دنیا فرق کرده ما مثل شما بورس نیستیم و باید کلی مهارت یاد بگیریم که در اینده در جامعه بتوانیم باقی بمانیم. الان دانشگاهها باید از نوع نسل چهارم باشند ولی خب اکثر دانشگاه های ما نسل دوم هستند تازه اگر در نسل اول باقی نمانده باشند. واقعا اگر دنبال کار سخت می گردید بیایید به برخی از اساتید که در حال منفجر شدن از دگماتیسم اکتسابی هستند این موضوع را توضیح دهید که انتظاری که تو داری در حال حاضر مساوی با خودکشی برای ما است. نمیدانم این را قبلا نوشتم یا نه ولی دوباره میگویم به ما از اول ابتدایی معلم هایمان گفتند مشکل ما سیستم اموزشی است الان در مقاطع اخر تحصیلی هم استاد می گوید مشکل سیستم اموزشی است. یکی نیست بگوید اخر برادر جان شما خودت اصل مشکلی با این شیوه تدریس و اجبار دانشجو به کارهایی که مورد علاقه خودت است. هیچوقت یادم نمیرود که استادی قصد داشت برنامه ای را به ما اموزش دهد که ان برنامه دیگر در جهان استفاده نمی شد و انقدر با جدیت هم اهمیتش را بیان می کرد که شما باید لذت از یادگیری این برنامه بدرد نخور را در چهره تان به واضح ترین شکل ممکن نشان می دادید.
نمی دانم چقدر شما با افرادی روبه رو شده اید که خودشان یکی از عوامل ایجاد مشکل هستند ولی اینقدر ان مشکل را دقیق تحلیل می کنند و از افراد انتقاد می کنند که شما باید شانس زیادی داشته باشید که در هنگام صحبت انها شاخ در نیاورید. مثلا استادی در چند مجموعه تدریس می کند، چند طرح هر سال بر می دارد همچنان مثل بیست سال پیش خود تدریس می کند و از بیرون و داخل دانشگاه شغل و مسئولیت های زیادی قبول می کند ولی از تعهد نداشتن مسئولین دائم در حال نالیدن است.
همیشه می گویم در دوران ابتدایی به ما می گفتند مشکل، سیستم اموزشی است. فکر می کنم ما هم باید برای نوه هایمان همین را بگوییم که مشکل سیستم اموزشی است و تمام. این سیستم اموزشی از چه کسانی تشکیل شده است؟ نکند از قشر کارگر جامعه تشکیل شده است و هیچ استاد و معلمی در ان حضور ندارد. معمولا اساتیدی که حضور داشته اند می گویند بعله در زمان ما اینکارها را پیش بردیم متاسفانه بعد ما خراب کردند و ادامه ندادند. بعدش می بینیم که اصلا بخاطر مشکلاتی که به سیستم اضافه کرده بودند از کار برکنار شده اند(البته که انسان های خوب و درستکار و با برنامه در همه سیستم های جامعه حضور دارند و هستند ولی تعدادشان باید خیلی بیشتر از وضعیت فعلی باشد) نکته جالب اینجاست انها برکنار نمی شوند بلکه پستی دیگر به انها داده می شود تا باز هم سیستم از مشکلات انها بهره ببرد.نمی دانم چقدر موافق هستید یا نه ولی من فکر می کنم سیستم ما نیازمند کسانی است که در سیستم حل نشده باشند یعنی ساختار و رویکرد سیستم برای انها روتین نشده باشد. بگذارید با مثال عرض کنم مدیری را در نظر بگیرید که 15 سال است که مدیر است برای او خیلی چیزها عادی و روتین شده است مثلا مدرسه تعدادی معلم و دانش اموز و مستخدم و بوفه دارد. خب این برای او عادی است ولی برای شخصی که از خارج سیستم می اید این سوال پیش می اید که در مدرسه چه نیازی به مستخدم است. خود بچه ها می توانند یاد بگیرند که مدرسه را تمیز نگه دارند و اگر مدرسه را نامرتب و کثیف کنند مسئولیت تمیز کردن ان هم با خودشان است پس مستخدم را حذف می کند، البته اوایل کار با تمسخر یا انتقاد افراد مختلفی احتمالا روبه رو می شود. این افراد بخاطر حل نشدن در سیستم دائم در حال چرایی موضوعات و مسئله های سیستم هستند.
نمیدانم در چه مقطعی درس میخوانید اما احتمال زیادی میدهم که شما هم با اساتیدی روبهرو شدهاید که کیلویی نمره میدهند. مثلا در پایان ترم به دختران کلاس یک نمره تعلق میگیرد و به پسران کلاس هم یک نمره خاص. مثلا افرادی که زیاد در کلاس صحبت میکنند در آخر ترم نمرههای بالاتری را دریافت میکنند، هر چقدر هم حرفهایشان چرت باشد عیبی ندارد برای برخی اسم این موضوع فعال بودن تعریف شده است. افرادی که در کلاس از استاد تعریف میکنند نمره بالاتری به آنها تعلق میگیرد یا کسی که ناله زیاد میکند مثلا من متاهلم، بدبختم و .... باز هم استاد بنا به تشخیص خود نمره بالاتری به او میدهد.
در واقع ما معیاری در سیستم نداریم و تعریف خاصی از موضوع نداریم. مثلا فعال بودن برای برخی حرف زدن زیاد است برای برخی کمک زیاد به معلم و استاد است و ... ما تعریف مشخصی نداریم که در سیستم چه شخصی فعال محسوب میشود و وقتی نداشته باشیم پای سلیقههای شخصی به وسط میآید و هیچ متر مشخصی برای ارزیابی وجود ندارد. البته قاعدتا در محیط اموزشی نمیشود سیستم مهندسی با سانتیمتر دقیق داشته باشیم اما حس میکنم بهر حال تعریف کردن برخی چیزها فضا را بهتر خواهد کرد.
البته نمیخواهم ارزش نمره را بالا ببرم چرا که واقعا به نظرم نمره اهمیت آنچنانی نه در ارزش فرد نه در آینده او نخواهد داشت اما بحث تعهد نداشتن اساتید و نمره دادن آنها به شکل کیلویی است جوری که انگار نه انگار آنها وظیفه دارند ارزیابی درستی انجام دهند و حق کسی را پایمال نکنند. وقتی دانشجویی تلاش میکند و ثمره تلاشش را نمیبیند ممکن است باور خطرناکی در او شکل بگیرد که تلاش کردن هیچ ثمرهای در زندگی او نخواهد داشت.
اساتیدی که تا اخر ترم همچنان دانشجویان خود را به اسم نمیشناسند انتظار ارزیابی درست از آنها البته به نظر میآید خواسته زیادی باشد. ولی چه میشود کرد سیستم اساتید و معلمان ما بسته است یعنی کسی که وارد آن شود دیگر تا اخر زمان بازنشستگی در سیستم باقی میماند حالا هر طور میخواهد تدریس کند، نمره دهد مگر که عکس آن ثابت شود.
اگر به دنبال اموزش مطالب جدید هستید سه سایت را خدمتتان معرفی میکنم تا از انها استفاده کنید. به شخصه خودم از تجربه استفاده انها راضی هستم و مدرسان خوبی در ان فعالیت می کنند و خیلی از انها اساتید دانشگاههای درجه یک ایران مثل شریف و تهران و ... هستند. خیلی از مطالب و دوره های این سه سایت را می توانید بصورت رایگان شرکت کنید.
سایت وبیاد
سایت هم اموز
سایت مکتب خونه
لینک این سایتها را می توانید در بخش پیوندها بیابید.