امروزه دچار سیر تحول و تغییر هستیم. برخی اوقات که به عقب که مینگریم باورش سخت است که از یک سری وسایل استفاده میکردیم. دائم جهان در حال تغییر است و انطباق با جهان جزء ضروریات زندگی شده است. از تحولات که کمی فاصله بگیریم بحث تأثیرات این تحولات بر بخشهای دیگر پیش میآید. امروزه تغییر در هر بخش منجر به تغییر در سایر بخشها میگردد. این به هم پیوستگی و اثرگذاری متقابل از نظر برایسون سه مرز مهم را کمرنگ کرده است.
مرز میان حوزههای داخلی و بین المللی: در حال حاضر موضوع یا مسئلهای کمتر پیدا میشود که تنها مربوط به داخل کشور باشد. مثلا یک اتومبیل آمریکایی دارای برخی قطعات از کشور ژاپن یا کشور دیگری است. افزایش تورم در ژاپن روی اتومبیل آمریکایی پس تأثیرگذار است. اقتصاد، سیاست و ... یک کشور به شکلی گسترده با سایر نقاط جهان در ارتباط است و منجر به وابستگی متقابل و اثرگذاری در یک کشور دیگر میشود.
مرز میان حوزههای مختلف سیاستگذاری: بسیار سخت است حوزههای مختلف سیاستگذاری را از هم تفکیک کرد. سیاستهای آموزشی به نوعی سیاستهای توسعه و رشد اقتصادی هم محسوب میشود. سیاستهای ورزشی به نوعی سیاستهای سلامتی هم میباشد. یکی از مشکلات سیاستگذاران این است که مسائل را جزیرهای میبینند. هر سازمان راه خود را میرود بدون هماهنگی با سازمان دیگری که در آن حوزه تأثیرگذار میتواند باشد.
مرز میان بخشهای عمومی، غیرانتفاعی و خصوصی: امروزه دیگر بسیاری از کارهای برخی دولتها را سازمانهای خصوصی انجام میدهند. مالیات توسط مأموران دولتی وصول نمیشود بلکه توسط سازمانهای خصوصی و یا غیرانتفاعی از دستمزد کارمندان کسر و به دولت پرداخت میشود. فعالیتهای عمومی نظیر بهداشت و آموزش توسط سازمانهای خصوصی اداره میشود. حق حاکمیت ملی در بسیاری از کشورها به دولتهای محلی و ایالتی واگذار گردیده است.
این فضا باعث به وجود آمدن دولت هالهای شده است. در این فضا دولت تنها یکی از عناصر اداره کننده جامعه و نه لزوما مهمترین بخش آن میباشد. چیزی که البته در دولت ما کمتر وجود دارد و دولت اصرار دارد که همه فعالیتها را خود انجام دهد و این باعث حمل تعداد زیادی وزنه سنگین و مطمئنا ناکارآمدی آن میشود.
حذف این مرزها این معنا را میدهد که در جهان کنونی هیچ سازمان یا موسسهای مسئولیت کامل یک فعالیت را به عهده نخواهد داشت و در عین حال نیز نمیتواند منکر نقش تأثیرگذار خود بر روی عناصر فعال جامعه باشد. مثال یک تیم فوتبال را در نظر بگیرید که در موفقیت آن بخشهای مختلف تأثیرگذارند. از هواداران، سرمربی، مدیران، بازیکنان، کارمندان باشگاه، امکانات تیم، بدنساز تیم و ... هر کدام از این بخشها علاوه بر اینکه تأثیرگذارند بر بخشهای دیگر هم تأثیر میگذارند.