یک نفر نوشت کاش فقط به من تجاوز کرده بود. شاید این توئیت شروع داستان باشد. داستان فردی که با دانشجویان دانشگاه تهران ارتباط برقرار میکرد و اتفاق تلخی در پایان برای آنها رقم میزد. این توئیت اول همیشه مهم است چرا که بعد از آن انگار افراد حس میکنند تنها نیستند و دیگر خودشان را سانسور نمیکنند و از تجربه تلخ خود میگویند. دیگر نام این فرد به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل شده است و تعداد افرادی که از او میگویند روزبهروز بیشتر میشود.
چتهای خصوصیش، حقههایش و ... در فضای مجازی پخش شده است. انگار قربانیان دیگر حال رفتن به دادگاه و شکایت ندارند و با همین فضای مجازی میخواهند انتقامشان را از او بگیرند. پس از مدتی هم نیروی انتظامی وارد ماجرا شد و از دستگیر شدن فرد خبر داد و اعلام کرد شاکیان میتوانند با محفوظ ماندن نامشان بیایند و شکایت کنند. هر چند که شکایت پس از گذشت زمان زیاد کار پیگیری را سخت میکند.
هنوز خیلی از این خبر نگذشته بود که طشت رسوایی مدیر سابق یکی از شرکتهای بزرگ کشور به زمین میافتد. شرکتی که شاید همه ما گذری هم که شده از سایتش عبور کردهایم. شروع ماجرا باز هم به توئیت اول برمیگردد و در ادامه همراه شدن سایرین. راستش این ماجرا از هر زاویه که نگاه کنی خیلی عجیبتر است. از متأهل بودن فرد تا گزارش به بخش منابع انسانی و باز هم حل نشدن موضوع و حتی اخراج فردی که مورد تعرض قرار گرفته است.
برای عدهای با توجه به جنسیت مدیر بخش منابع انسانی خیلی عجیب است و انتظار داشتند او برای دفاع از همنوعانش کاری میکرده است. مؤسس شرکت هم مثل رئیس دانشگاه تهران به صحنه آمد و بیان کرد این فرد در شرکت ما فعالیتی ندارد اما این موضوع را پیگیری خواهیم کرد. برخی افراد میگویند برند شرکت اینقدر بزرگ بود که آدمها این آزارهای جنسی را تحمل کنند تا بتوانند رزومه خود را پرپیمان کنند.
آزارهای جنسی فرد بر طبق گفته افراد اینقدر عیان بوده که حتی نیاز به گزارش هم نبوده است اما هیچ اقدامی در جهت رفع آن صورت نمیگرفت. راستش راجع به آزار جنسی میشود روزها صحبت کرد از اینکه حتی ما مصداقهای آزار جنسی را درست نمیدانیم چه رسد به اینکه واکنش صحیحی در مقابل آزار جنسی داشته باشیم.
قبلا فکر میکردم این مسائل بیشتر متعلق به شرکتهای کوچک است اما گذر زمان نشان داد که این اتفاق بزرگ و کوچک و برند و غیر برند و ایرانی و خارجی نمیشناسد. حالا باید دید آخر این داستانها چه میشود هر چند که فکر میکنم این افشاگریها مشکل را هیچوقت از ریشه حل نمیکند. واقعا برخی اوقات دختر بودن چقدر سخت است!
به نظرم مرد بودن در این روزگار سختتر است!