وقتی مدرسه می‌رفتیم شعاری وجود داشت به نام شهر ما خانه ما که روی اکثر دیوارهای شهر وجود داشت و معلم‌ها و تلویزیون هم  مدام این جمله را به ما گوشزد می‌کردند. اما بزرگتر که شدیم این شعار هم در میان شلوغی‌های زندگی ناپدید شد. مثل بابا برقی که بیشتر خاطرات بچگی ما را شکل می‌داد اما اثری از آن باقی نمانده است. فکر کنم با گذر این سالیان سیاست‌گذاران هم متوجه شدند که راه را اشتباه رفته‌اند و منبعی که در زندگی ما انسان‌ها بیشتر مهم است آب است تا برق. به نوعی برای ما باید بابا آبی می‌ساختند.

شهر ما خانه ما اما به نظرم همچنان هم مهم است اما یک نکته کلیدی وجود دارد که شاید از آن غافل بوده‌ایم. موضوع مشخص است، انسان‌های کمی هستند که منفعت جمع را بر منفعت خود ارجح بدانند. به نوعی شهر ما اصلا خانه ما نیست. حتی محل کار ما هم جای خانه ما را نمی‌گیرد که بخواهیم برای تمیزی و پاکیزگیش تلاشی مانند خانه داشته باشیم. این تمیزی شهر و تاثیرش بر تمیزی خانه برای هیچکس ملموس نشد.

همین الان اگر از تلویزیون تبلیغی دائم پخش شود که بگوید فست فود نخورید چون نرخ بیماری جامعه  بالا می‌رود آیا کسی از خوردن فست فود دست می‌کشد. حالا هر چقدر می‌خواهد این تبلیغ پخش شود. قاعدتا اثر آنچنانی نخواهد داشت. به شخصه زیاد اهل فست فود خوردن نیستم مگر اینکه انتخاب دیگری وجود نداشته یا نخوردنم باعث ضدحال دیگران شود اما زمان‌هایی بوده که هر از مدتی در برنامهام قرار می‌گرفت. موضوع از جایی شروع شد که یک وزن‌سنج در خانه خریدیم و من برای بازی کردن بعد از خوردن هر غذا خودم را وزن می‌کردم. وزنم را بعد و قبل از خوردن فست فود اندازه می‌گرفتم و خیلی ملموس می‌دیدم چقدر با بقیه غذاها متفاوت است. 

حالا فرض کنید دستگاهی در خانه داشتم که تاثیرات مضر دیگر فست فود بر بدنم را هم نشان می‌داد و می‌توانستم آنها را بعد از خوردن ببینم. مطمئنا شاید کلا بیخیال فست فود خوردن می‌شدم. کلا ما انسانها چیزها را خیلی سخت قبول می‌کنیم مگر اینکه با چشمان خودمان تأثیرش را ببینیم. ورزش خوب است اما خیلی‌ها انجام نمی‌دهند چون تاثیرات ملموسش را کمتر می‌بینند و یا خیلی دیر می‌بینند. تفریح کردن هم خیلی خوب است اما تاثیر روحی آن ملموس نیست و شاید برای خیلی‌ها به مثابه وقت تلف کردن باشد.

۷ ۰