علوم عصبشناختی، چگونگی تصمیمگیری، خطاهای ذهنی از جمله موضوعاتی هستند که اکثر دوستانم علاقه دارند در وقت آزاد به مطالعه آن بپردازند. علوم شناختی از آن رشتههایی که خواندنش بسیار جذاب به نظر میرسد.
حوزه علوم شناختی یا علوم ذهنی نحوه دریافت و استفاده از دانش و اطلاعات را در ذهن افراد بررسی میکند. بنا به تعریف هربرت الکساندر سایمون علوم شناختی یعنی مطالعه هوش و نظامهای هوشمند با توجهی خاص به محاسبه رفتارهای هوشمندانه. این یعنی برای توسعه علوم شناختی ما نیاز به رشتههای مختلفی مثل هوش مصنوعی، روانشناسی، فلسفه و ... داریم. در این بین سوگیری شناختی (cognitive biases) یکی از موضوعات مورد توجه است که در علوم شناختی به آن پرداخته میشود.
سوگیری شناختی (cognitive biases)
همه ما به اقتضای شرایط زندگیمان در معرض قضاوت و تصمیمگیری هستیم. خواه دانشجو باشیم یا استاد، خواه مدیر باشیم یا کارمند، خواه ثروتمند باشیم یا فقیر، خواه زن باشیم یا مرد و ... ذهن آدم مستعد بسیاری از انحرافات و سوگیریها است. دانشمندان علوم ذهنی و شناختی به فرآیندهایی که در آن ذهن منحرف میشود و به جانبداری از قسمتی از واقعیت میپردازد، جهتگیری یا سوگیری ذهنی میگویند. در واقع خطاهایی هستند که به صورت نظاممند منجر به گرایش، باور و نگرشی غلط میشوند و در تصمیمگیری، استدلال، شناخت و قضاوت ما تأثیر میگذارند.
به باور پژوهشگران، سوگیری ذهن الگویی نظاممند دارد که با رشد و تکامل سوگیریها میتواند قضاوت نادرست و تفسیر غیرمنطقی از امور جهان داشته باشد. ما با شناخت بهتر جانبداریهای ذهن خود میتوانیم تصمیمات، قضاوتها و دانش خود را بهبود ببخشیم. در این بین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد آنچه خودآگاهی مینامیم روایتی بیش نیست. ذهن بهترین روایتی که خوشایند ما است را میسازد و ما آن روایت را خودآگاهی میپنداریم.
شناخت سوگیریهای ذهنی چه فایدهای دارد؟
1-افزایش توان مدیریت زندگی روزمره
فهم سوگیریهای شناختی نیازمند تفکر درباره مثالهای واقعی در زندگی است. مطالعه و تفکر درباره شرایط متفاوتی که ما در آن اسیر ذهن خود میشویم به افزایش آگاهی و در نتیجه کنترل بیشتر در زندگی واقعی میانجامد. بگذارید از یک مثال واقعی برای روشن کردن قضیه استفاده کنم. وظیفه نفس کشیدن را میتوان به مغز بسپاریم که بیشتر مواقع همین گونه است. در این حالت ما بدون اینکه متوجه باشیم نفس میکشیم. پس تنفس میشود پدیدهای ناخود آگاه. در عین حال هر لحظهای که اراده کنیم میتوانیم کنترل تنفس را در دست بگیریم و آن را تبدیل کنیم به پدیدهای خود آگاه. در این حالت میتوانیم سرعتش را کم و زیاد یا آن را کوتاه و بلند کنیم و در یک کلام طعم قدرت اراده را بچشیم. آگاهی بیشتر از سوگیریهای شناختی میتواند بسیاری از تصمیمها، واکنشها و قضاوتهای ناخود آگاه را به سمت هدایت خودآگاه ببرد. به زبانی دیگر ذهن اسیر ما خواهد بود نه ما اسیر ذهن.
2- بهینهسازی فرایند تصمیمگیری
هر چه بیشتر درباره خطاهای ذهن بدانیم، کمتر اسیر خطاهایش میشویم و روند تصمیم گیری منطقیتر میشود. به علاوه در هر تصمیم و انتخاب زوایایی بررسی میشود که شاید ذهن پیشتر آنها را نمیدیده است.
3- افزایش درک ارتباط بین نسلی
هر چه بیشتر درباره جانبداریهای ذهن بدانیم، بهتر میتوانیم شرایط ذهنی انسانها در موقعیتهای مختلف را درک کنیم. سن و سال عامل مهمی در شکلگیری با رهایی از برخی از سوگیریهای شناختیاند. مثلا برخی سوگیریهای شناختی با بالا رفتن سن و سال تقویت و برخی به واسطه تجربه کمرنگ میشوند. آگاهی در این باب گفتگوی همدلانه و درک بیشتری را در افراد با وجود تفاوت سن فراهم میکند.
4- ابزار خودشناسی
سوگیری شناختی همیشه بد نیست. بسیاری از آنان ریشه تکاملی دارند. به بیان دیگر تکامل مغز به گونهای بوده تا با سوگیری شناختی به محاسبه سود و زیان بپردازد و با تشخیص تهدیدها و فرصت ها واکنشی مناسب و سریع نشان دهد. تصمیمگیری فرایندی پیچیده و دشوار است. شناخت سوگیریهای شناختی، درک عملکرد ذهن را افزایش میدهد.
5- درک بهتر اخبار و اطلاعات
شناخت جانبداریهای ذهن به درک بهتر اخبار دریافتی یاری میرساند. پیشرفت فناوری و گسترش رسانهها و شبکههای اجتماعی باعث شده هر روز حجم وسیعی از اخبار و اطلاعات را دریافت کنیم. تشخیص اخبار درست از نادرست و در پیامهای پنهان نیازمند آگاهی بالاتر از ساز و کارهای ذهنی است. هر چه بیشتر درباره سوگیریهای شناختی بدانیم، کمتر احتمال دارد در تحلیل اطلاعات دچار خطا شویم و بالطبع احتمال قضاوت و واکنش غلط نیز پایین میآید.
6- تقویت آزاداندیشی
تعصب مانع آزاداندیشی است. هر چه بیشتر درباره آن بدانیم کمتر اسیر سوگیریهای شناختی میشویم. رهایی از جانبداریهای ذهن به تفکر باز میانجامد و منجر به تقویت آزاداندیشی نیز میشود.
سوگیری لنگر انداختن (Anchoring Effect)
لطفا بدون اینکه از جایی نگاه کنید به این دو سؤال بیندیشید: به نظر شما جمعیت آرژانتین از ۶۴ میلیون نفر بیشتر است یا کمتر؟ بسیار خب، حالا حدس میزنید حدودا چند نفر در آرژانتین زندگی میکنند؟ لطفا پاسخ را پیش خودتان نگه دارید. لنگر انداختن نوعی سوگیری شناختی است که طی آن ذهن در فرایند تصمیمگیری به نخستین اطلاعاتی که به دست میآورد، تکیه میکند. ذهن روی اطلاعات اولیه یا قسمتی از آن گیر میافتد و زحمت جستجوی بیشتر را به خود نمیدهد. معمولا وقتی ذهن لنگرش را در قسمت خاصی از اطلاعات میاندازد، جانبدار میشود. ذهن انسان در این سوگیری به یک موضوع لنگر میاندازد و آن موضوع در تمام فرآیند تصمیمگیری تأثیرگذار است.
یک سناریوی فرضی را مرور کنیم. سیروس میخواهد ماشین دست دوم بخرد. هر جا میرود ماشین ببیند پیش از هر چیز از سال ساخت ماشین و عدد روی کیلومتر شمار میپرسد. به عبارت دیگر سیروس چنان بر این دو ارزش متمرکز میشود که ممکن است معیارهای دیگری را که در تصمیمگیری نقش دارد از یاد ببرد، مثل اینکه موتور ماشین در چه وضعیتی است یا مصرف سوختش چگونه است. غفلت ذهنی سیروس ممکن است انتخاب خوبی برایش به ارمغان نیاورد.
ذهن همیشه برای اولین اطلاعاتی که به دست میآورد ارزش خاصی قائل است. فرض کنید رزیتا از ماشین حسن خوشش آمده و به او پیشنهاد فروش میدهد. حسن قیمت ماشین را ۵۰ میلیون اعلام میکند. هفته بعد در حالی که رزیتا آماده خرید میشود، حسن به او اعلام میکند که ماشین را ۴۰ میلیون حاضر است واگذار کند. رزیتا در این موقعیت گمان میکند که معامله خوبی در شرف انجام است. اما اگر هفته قبل حسن قیمت ماشین را ۳۵ میلیون اعلام میکرد، احتمالا قیمت جدید چنین تاثیری بر رزیتا نمیگذاشت. نخستین قیمتی که به رزیتا اعلام میشود تاثیر زیادی بر تصمیم نهاییاش برای خرید دارد.
اثر لنگر انداختن در مناسبتهای مختلف، خودش را نشان میدهد. مثلا برخی رستورانها فهرست انتظار دارند و از آن برای ثبت نام مشتریان استفاده میکنند تا به محض خالی شدن هر میز مشتری بعدی را جایگزین کنند. حالا فرض کنید دو دسته مهمان به رستورانی میروند که میانگین زمان انتظارش پانزده دقیقه است. کارمند پذیرش به یک گروه میگوید بیست دقیقه باید صبر کنند و به دسته دیگر نیم ساعت. هر دو دسته اما پس از بیست و پنج دقیقه نوبتشان میشود. در چنین موقعیتی بسیار محتمل است که اعضای گروه نخست پس از 20 دقیقه انتظار کم کم تحملشان را از دست بدهند و مدام به ساعتشان نگاه کنند و حتی جر و بحثی هم با متصدی رستوران داشته باشند. دسته دوم اما از اینکه پنج دقیقه زودتر به مقصود رسیدهاند راضی و خوشحال سر میز مینشینند.
جمعیت آرژانتین چقدر است؟ جمعیت آرژانتین اندکی کمتر از 45 میلیون نفر است. آیا 64 میلیون صورت مسئله در ذهنتان موثر بود؟ باید کمی بیشتر مراقب بود تا در دام لنگرهای ذهن نیفتاد.
برای آشنایی کامل با سوگیریهای شناختی میتوانید کتابچه سوگیری شناختی که به کوشش آقای ابوالقاسم بیات تنظیم شده است را از اینجا دانلود کنید.