نمیدانم چرا ولی در موقع امتحان و کنکور و اینجور داستانها هیچوقت استرس نداشتم. همیشه برایم تعجببرانگیز بود که چرا آدمها اینجور استرس میگیرند که انگار دارند قبض روح میشوند. خب شاید هم من غیرمعمولی هستم چون احتمالا نمیتوانم اکثریت را غیرطبیعی در نظر بگیرم. شاید به خاطر این باشد که با واقعیت این داستانها کنار آمده بودم، شاید برایم اهمیت آنچنانی نداشند، شاید دوست داشتم خلاف دیگران حرکت کنم، شاید هم دستگاه استرس امتحان روی من نصب نشده است. اما یک چیز را مطمئن هستم.
اینکه با شرایط کنکور امسال من هم استرس میگرفتم. واقعا کنکوریهای امسال خیلی شرایط بدی داشتند و هیچوقت دوست ندارم خودم را جای آنها بگذارم. واقعا یکی از چیزهایی که حالم را بد میکند سردرگمی است. ولی