دیروز در تکمیل تحقیقی دوباره به موضوع آشنایی برخوردم تناقض استاکدیل. اولین بار فکر میکنم در کتاب بهتر از خوب "جیم کالینز" بود که با آن مواجه شدم. داستان دریا سالاری که بعد از هشت سال از اردوگاه زندانیان جنگ ویتنام آزاد شد. استاکدیل میگوید که هیچوقت نسبت به پایان ماجرا تردید نداشتم نه تنها مطمئن بودم آزاد میشوم بلکه میدانستم پیروزی نهایی با من است.
دقت کنید او بیش از 20 بار شکنجه شد و از حقوق یک زندانی هم محروم بود.بعد در جواب سوال چه کسی نتوانست آن شرایط زندان را تحمل کند جواب داد خوشبین ها!!! همانهایی که فکر میکردند جشن میلاد مسیح آزاد میشوند و سال نو میشد و آزاد نمیشدند. بعد میگفتند در عید پاک آزاد میشویم، عید پاک هم میگذشت و آزاد نمیشدند. بعد نوبت روز شکرگذاری میرسید، آن هم میآمد و میرفت و خبری از آزادی نبود.
استاکدیل میگوید نباید نسبت به عاقبت خود تردید کنی وگرنه میبازی و باید جرأت داشته باشی و با واقعیت هر چند تلخ و ناگوار روبهرو شوی. همه ما در گذر عمر با حقایق تلخ و حوادث کمرشکنی روبه رو میشویم. شاید بیماری، جراحت، تصادف و از دست دادن عزیزان یا شغل خود باشد. نکتهای که وجود دارد بودن یا نبودن در سختی نیست بلکه روش برخورد با این واقعیات تلخ است. در واقع تناقض استاکدیل بیان میکند به پایان خوش ماجرا ایمان داشته باش در عین حال با وقایع تلخ زندگی هم باید روبهرو شوی.
داستان این است که نمیتوانی موفق شوی وقتی هیچ خونی از دماغت بیرون نیامده، وقتی شلوارت یکبار کثیف نشده، بدون یکبار زمین خوردن نمیتوانی موفق شوی. تقریبا اکثر شرکتهای موفق همزمان و بطور منظم با بیشتر حقایق ناگوار وضع موجود جامعهشان روبهرو میشوند. شکست میخورند و یاد میگیرند و میدانند روزی موفق میشوند شاید دیر اما حتمی.
این مختص شرکتها نیست خیلی از افراد بزرگ جهانمان شرایط بسیار بدی را در زندگی تجربه کردهاند اما به آینده خوب خود شک نکردند. سعی میکنم هر تحقیقی انجام دادم بخش جالبی از آن را به اشتراک بگذارم توصیه استاکدیل را فراموش نکنید در جشن میلاد مسیح آزاد نمیشویم پس مقاومت کن. راستی کتاب بهتر از خوب برای هر کسی و هر وضعیت و هر شغلی جالب است. خواندنش را توصیه میکنم.
مدیریت
::
استراتژی
::
کتاب
::
نوشته شده در سه شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۳۸ ب.ظ
توسط محمدحسین قربانی
|
۱
نظر