وقتی که افراد به شرکتهای تکنولوژی محور موفق امروزی مانند گوگل، اپل یا فیسبوک میاندیشند اولین تصویر از این شرکتها محصولات فوقالعادهای است که ساختهاند. وقتی فردی فکر میکند که چه چیزی باعث موفقیت این شرکتها شده است اولین پاسخها معمولاً مهندسین در کلاس جهانی، چشمانداز فوقالعاده و پیادهسازی شگفتانگیز محصول است.
در یک مسیر و شاید هم به درستی تمرکز ما فورا به سمت تکنولوژی کشیده میشود و افرادی که در شرکتها تصمیم گیری میکنند. از این گذشته، آنها اولین و مهمترین شرکتهای فناوری هستند که در زمینه های مهم نظیر هوش مصنوعی، نوآوریهای قابل توجهی انجام دادهاند و میدهند.
در حالی که اغراق در مورد ارزش مهندسان، بنیانگذاران و مدیرعاملان تقریبا ممکن است. اما این افراد در حال حاضر پیشران و مرکز اکثر شرکتهایی هستند که در حوزه تکنولوژی با آنها روبرو هستیم. بیشتر کارکنان این شرکتها ارزش خود را میفهمند و از نظر ذهنی و مالی به اندازه کافی دقت میکنند تا مطمئن شوند که مورد مراقبت و پرورش با ارزش ترین مدیران و مهندسان شرکت هستند.
این مقاله به سه حوزهای که علوم انسانی و علوم اجتماعی در این شرکتها نقش اساسی دارد، میپردازد. این حوزهها مواردی هستند که حتی در شرکتهای معروف محصول محور که ما آنها را می شناسیم، نقش اساسی دارند.