در کشور ما و فرهنگ ما نگاه کوتاه مدت و فرصت طلبانه رایج بوده است و در حال حاضر رایجتر هم شده است. وقتی راننده تاکسی قیمت 1500 را بخاطر نیاز شدید مسافر به تاکسی 3000 می گیرد، به نظرتان این فرد اگر به جایگاه بالایی برسد در فرصتهای تصمیمگیری بالا چکار میکند؟ در دانشگاه یک رویداد ورزشی که برگزار می شود انواع و اقسام سوء استفادهها را می بینیم. از طولانی کردن رویداد توسط عوامل اجرایی برای دریافت پول بیشتر تا فاکتور کردن دوبل تغذیهای که برای شرکت کنندگان فراهم شده است.
وقتی در مکان آکادمیک این اتفاق ها میافتد چه انتظاری از دیگر نهادهای ورزشی میتوان داشت. وقتی اساتید یک دانشگاه بخاطر استاد راهنما شدن از هزار حیله استفاده میکنند صحبت از وجود گرگ در جامعه شبیه یک لطیفه است. واقعیت این است در فرهنگ ما منفعت طلبی ریشه دار شده است. فردی که تا دیروز با استادی مشکل داشت، امروز بخاطر نمره بالای استاد او را فردی دقیق و محترم می شمارد.
فردی که تا دیروز سیستم را قبول داشت امروز بخاطر جلوگیری سیستم از ادامه فعالیتش تبدیل به دشمن سیستم میشود. اکثر نق زدن ما از اجتماع و دولت برای درست شدن نیست بلکه درد ما این است که چرا ما در جایگاهی نیستیم تا بتوانیم ما از فرصتها استفاده کنیم. مانند انسانی که قبل از مسئولیت، دائم به سیستم نقد وارد می کرد اما بعد از مسئولیت در سیستم، به ساکتترین انسان روی زمین تبدیل شده است.