راستش من خیلی وقت است که تلویزیون نمیبینم. چندسالی میشود که هر بار به سراغش میروم دست از پا درازتر و پشیمانتر از قبل برمیگردم. هیچ کدام از فیلمهای ماه رمضان امسال را هم ندیدم اما داستان یکی از فیلمها نظرم را جلب کرد. برادر و همسر محترم زمانی که پیش هم بودیم بخش زیادی از سریال بچه مهندس را با ذوق و شوق تعریف کردند.
همان تعریفها کافی بود که برای اعصاب راحت تصمیم بگیرم سریال را پیگیری نکنم. جوان نخبهای که از کشور میخواهد برود. چرا؟ تمام این رفتن بخاطر یک دختر است که آن بر دنیاست. واقعا به خاطر خدا دلیل بهتری پیدا نمیشد که برای رفتن این جوان نخبه در سریال پیدا کنید. راستش من دوستان زیادی داشتهام که رفتهاند. با بچههای زیادی هم در ارتباط بودهام که الان مهاجرت کردهاند. اما یک نفر از آنها هم به خاطر موضوعی شبیه این نرفته است. اصلا خیالتان را راحت کنم به خاطر برعکس این موضوع بوده است یعنی طرف میخواسته از دختری فرار کند و رفته است که این هم دلیل اصلی رفتن قطعا نبوده است.
اگر کمی پای بغض بچهها