دوستی را میشناسم که به خانه اش سپرده است که دکتر صدایش بزنند، هر کس این کار را نکند برای او بی احترامی محسوب میشود. شخص دیگری را میشناسم که می گوید هر کس مرا دکتر صدا بزند احساس میکنم دارد مرا مسخره میکند چون اگر کسی معنای دکتر را نفهمد اما من معنیش را به خوبی می دانم. این تفاوت می تواند ناشی از محیط فرد، دغدغه و شخصیت و ... باشد اما به شخصه ترجیح میدهم ادمها از پشت پسوند و پیشوندها بیرون بیایند و خودشان باشند. شاید یکی از دلایلی که برای پیتر دراکر، فراتر از علمش برایم قابل احترام است به همین مسئله برگردد که این موضوع برایش مهم نبوده است و حتی از شنیدن این پیشوندها ناراحت می شده است. فکر میکنم قبلا گفته ام که در کشور ما اکثرا ادامه تحصیل انسانها را ادمهای بهتری نمیکند، انها را انسانهای بالاتری میکند که بروند و از دید بالا به دیگران نگاه کنند البته شاید بیان صحیح این جمله بدین شکل باشد که دانش، انسان خوب را خوبتر میکند و انسان عوضی را عوضی تر.
نمیخواهم زیاد نق بزنم ولی برخی موقعها انسان رفتارهایی از افراد تحصیل کرده میبیند که انگار شخص همه سختی ها و زخمهای این راه را تحمل کرده است تا حالا که به جایگاهی رسیده آن زخمها را بر دیگران وارد کند. یادم هست که در اتاق یکی از دوستان حضور داشتم و در زمان کلاس و تدریسش گفت خب من بروم پدر این دانشجویان را دربیاورم. جالب بود که قبل از کلاسش از این می نالید که برای دولت، مردم مهم نیست. خب شما به نسبت جایگاهتان، افراد زیر دستتان برایتان مهم است.