در این روزها حال خوب ادمها کمتر شده است. فهم و تجربه من می گوید حال خوب را وابسته به بعضی چیزها نباید کرد. اشتباه بزرگی است وابسته کردن حال خوب به ویژگی های شخصیتی و سن و مقطع تحصیلی و ... اما این روزها انسان ها اکثرا حال خوب را در شبکه های مجازیشان جستجو می کنند، حال خوب را در چیزهایی خلاصه می کنند که در حال حاضر ندارند...
حال خوب هم در سن ده سالگی هست هم در سن بیست سالگی هم در سن سی سالگی و هم همینطور بالاتر. حالا شاید ماهیت حال خوب در گذر سن تغییر کند که این طبیعی است و هر رده سنی حال خوب خود را دارد. چیزی که در مقطع لیسانس حال تو را خوب می کند در مقطع دکتری نمی تواند حال تو را خوب کند. اما خب یکسری چیزها متعلق به زمان و شرایط خاصی نیست.
مانند حال خوب ارتباط با انسان های خوب، مثل داشتن دوستان خوب، شبیه سفر و دیدن و گشت وگذار و تجربه کردن، همچون دیدن لبخند و شادی دیگران. اینها معمولا حال هر کسی را خوب می کند اما مهمترین چیزی که حال ادم را خوب می کند این است معنا داشتن در زندگی و موثر بودن. تکه پازلی از این دنیا بودن حال خوبی دارد. هر چند نقش کوچکی در تکمیل پازل داریم اما نبودمان باعث می شود چیزی در این دنیا کم شود. هر چند کوچک و ریز باشیم اما سعی کنیم نقشمان را درست ایفا کنیم، سعی کنیم درست در این دنیا بازی کنیم. کمتر جر بزنیم و درست بازی کنیم.
حال های خوب زیادی در این دنیا هست که خب طبیعتا برخی از انها در زندگی ما وجود ندارد. انها را به فاجعه تبدیل نکنیم و به اندازه نداشتن برخی، کمبود را تجربه کنیم نه کل زندگی را به خود و دیگران زهرمار کنیم
در هر شرایطی می شود از زندگی لذت برد به شرط اینکه نهیلیسم را از خود دور کنیم.