زمانی که چمن کاشته می‌شود به مرور رشد می‌کند، این رشد نیاز به مراقبت را ایجاد می‌کند. وقتی چمن رشد می‌کند باید با ماشین چمن‌زنی کوتاه شود تا چمن یک‌دست و یک‌جور شود. اگر در این میان یکی دو ساقه چمن زودتر از موعد رشد کنند و بیش از بقیه قد بکشند بلافاصله با ابزاری به جان آن می‌افتند تا آن را یک‌دست با بقیه کنند. چرا این کار را می‌کنند؟ بخاطر اینکه حق ندارد بیشتر از بقیه رشد کند. خب حالا فرض کنید چمن‌هایی کنار هم کاشته شدند که استعداد رشد متفاوت دارند، جنس و ریشه متفاوت دارند و حتی فصول رشد متفاوتی دارند. خب کار برای یک دست کردن آن سخت می‌شود اما به هرحال کار دست این است که چمن را یکدست کرد ولی مشکل این است که ما همین موضوع را وارد موضوعات انسانی می‌کنیم.
در یک کلاس درس، یک سازمان، یک جامعه، تقاوت‌های انسانی مانند هوش و خلاقیت و استعداد و ... مانع رشد یکسان افراد محیط می‌شوند. اگر فردی در یک گروه بیش از بقیه موفق شود دیگران به هر وسیله‌ای درصدد تخریب او یا به اصطلاح خالی کردن زیر پایش برمی‌آیند. اصلا نمی‌خواهم بگویم که جامعه ما بدین شکل شده است ولی درصد نسبتا بالایی هم دچار این پدیده شده‌ایم. همان داستان همیشگی سنگ زدن به قطار در حال حرکت است.
می‌شود در کنار هم قد کشید، رشد کرد و به سایرین هم کمک کرد تا آن‌ها هم رشد کنند. همان چیزی که اساتید موفقیت گاهی با عنوان قانون فراوانی از آن یاد می‌کنند. در این جهان اینقدر فراوانی وجود دارد که به همه ما چیزی برسد. اینقدر شغل وجود دارد که ما هم شغل پیدا کنیم، اینقدر ثروت وجود دارد که ما هم گوشه‌ای از آن را داشته باشیم. پس به جای گرفتن جای یکدیگر بهتر است مکانی که متعلق به ماست را در هستی پیدا کنیم.