نمی دانم چقدر شما با افرادی روبه رو شده اید که خودشان یکی از عوامل ایجاد مشکل هستند ولی اینقدر ان مشکل را دقیق تحلیل می کنند و از افراد انتقاد می کنند که شما باید شانس زیادی داشته باشید که در هنگام صحبت انها شاخ در نیاورید. مثلا استادی در چند مجموعه تدریس می کند، چند طرح هر سال بر می دارد همچنان مثل بیست سال پیش خود تدریس می کند و از بیرون و داخل دانشگاه شغل و مسئولیت های زیادی قبول می کند ولی از تعهد نداشتن مسئولین دائم در حال نالیدن است.
همیشه می گویم در دوران ابتدایی به ما می گفتند مشکل، سیستم اموزشی است. فکر می کنم ما هم باید برای نوه هایمان همین را بگوییم که مشکل سیستم اموزشی است و تمام. این سیستم اموزشی از چه کسانی تشکیل شده است؟ نکند از قشر کارگر جامعه تشکیل شده است و هیچ استاد و معلمی در ان حضور ندارد. معمولا اساتیدی که حضور داشته اند می گویند بعله در زمان ما اینکارها را پیش بردیم متاسفانه بعد ما خراب کردند و ادامه ندادند. بعدش می بینیم که اصلا بخاطر مشکلاتی که به سیستم اضافه کرده بودند از کار برکنار شده اند(البته که انسان های خوب و درستکار و با برنامه در همه سیستم های جامعه حضور دارند و هستند ولی تعدادشان باید خیلی بیشتر از وضعیت فعلی باشد) نکته جالب اینجاست انها برکنار نمی شوند بلکه پستی دیگر به انها داده می شود تا باز هم سیستم از مشکلات انها بهره ببرد.نمی دانم چقدر موافق هستید یا نه ولی من فکر می کنم سیستم ما نیازمند کسانی است که در سیستم حل نشده باشند یعنی ساختار و رویکرد سیستم برای انها روتین نشده باشد. بگذارید با مثال عرض کنم مدیری را در نظر بگیرید که 15 سال است که مدیر است برای او خیلی چیزها عادی و روتین شده است مثلا مدرسه تعدادی معلم و دانش اموز و مستخدم و بوفه دارد. خب این برای او عادی است ولی برای شخصی که از خارج سیستم می اید این سوال پیش می اید که در مدرسه چه نیازی به مستخدم است. خود بچه ها می توانند یاد بگیرند که مدرسه را تمیز نگه دارند و اگر مدرسه را نامرتب و کثیف کنند مسئولیت تمیز کردن ان هم با خودشان است پس مستخدم را حذف می کند، البته اوایل کار با تمسخر یا انتقاد افراد مختلفی احتمالا روبه رو می شود. این افراد بخاطر حل نشدن در سیستم دائم در حال چرایی موضوعات و مسئله های سیستم هستند.