فرافکنی به معنی خوی و خصلت‌های خود را ناآگاهانه به دیگران نسبت دادن و تعارض‌ها و ستیزهای درونی خود را به دنیای خارج نسبت دادن تعریف شده است. به عنوان مثال شاید شما هم افرادی دیده‌اید که در شغل خود از زیر کار فرار می‌کنند، مسئولیت خود را درست انجام نمی‌دهند اما در جمع‌های مختلف از منتقدان اصلی بی‌مسئولیتی دیگران و دولت هستند. به نوعی واژه فرافکنی به ضرب‌المثل معروف کافر همه را به کیش خود پندارد برمی‌گردد. فرد چاپلوسی را تصور کنید که دائم در حال خم و راست شدن جلوی مدیرانش است اما زمانی که یک نفر دیگر برای کاری پیش مدیریت می‌رود سریع برچسب چاپلوسی را به آن فرد می‌زند.

آیا در مدیریت هم فرافکنی صورت می‌گیرد؟

مدیران و کارمندانی وجود دارند که هر اتفاق ناخوشایندی در حوزه مسئولیتشان پیش می‌آید آن را به عوامل محیطی ارجاع می‌دهند. حرفهایی از جنس در این کشور نمی‌گذارند کار درست انجام شود. با این حقوقی که به من می‌دهند انتظار دارند کارشان را سرموقع و باکیفیت انجام دهم یا موارد دیگری که به اصطلاح افراد دلیل‌تراشی انجام می‌دهند. معمولا مکانیزم‌های فرافکنی در مدیریت به چند صورت انجام می‌گیرد:

1- تحریف: در این مورد فرد واقعیت را آنطور که دوست دارد، تغییر می‌دهد. مثل زمانی که فرد بیش از بودجه پیش‌بینی شده برای مسئولیت خود هزینه کرده است اما با درست کردن فاکتورهایی هزینه‌ها را معقول جلوه می‌دهد.

2- تهاجم انفعالی: به عنوان مثال با فردی در سازمان مشکل پیدا می‌کنید و در موضوعات دیگر سعی می‌کنید کارهایی بر ضد آن فرد انجام دهید. به عنوان مثال زمانی که آن فرد نیازمند اطلاعاتی در زمینه مسئولیت شما است، شما آن اطلاعات را در اختیار فرد قرار نمی‌دهید یا دیر اطلاعات را برای او ارسال می‌کنید.

3- انکار: در این مورد واقعیت به صورت کامل توسط فرد رد می‌شود که معمولا برای دوری جستن از یک حقیقت ناراحت‌کننده‌ است. به عنوان مثال زمانی که شرکت دچار ورشکستگی شده است اما مدیر سعی می‌کند با بیان آمارهای مختلف دیگر از پذیرش ورشکستگی امتناع کند.

برنارد راث استاد دانشگاه استنفورد در مطلبی در مورد فرافکنی بیان می‌کند اغلب افراد عاشقی را با ازدواج اشتباه می‌گیرند. عاشق شدن فرآیندی متکی بر فرافکنی است اما ازدواج درست و سالم تا حد زیادی به دور از فرافکنی است. همانطور که نفرت نتیجه فرافکنی صفات منفی ما به دیگران است، عشق تا حد زیادی ماحصل فرافکنی صفات مثبت ما به دیگران است.

به مرور زمان واقعیات زندگی این فرافکنی‌های آرمانی را محو می‌کنند. ازدواج موفق زمانی شکل می‌گیرد که زوجین بتوانند همدیگر را همانطور که واقعا هستند بپذیرند و برای شادی هم تلاش کنند. ازدواج موفق نیازمند افرادی است که ذهنشان را درگیر توهمات عاشقانه نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند در کنار یکدیگر با وجود سختی‌ها لذت ببرند.

عشق، هیجانی غیرمنطقی است. در جواب چرایی عاشق شدن معمولا افراد جواب می‌دهند چون معشوقه باهوش است، لبخند زیبایی دارد و یا مهربان است و ... اما افراد زیادی را می‌توان یافت که به همان اندازه باهوش هستند و لبخند زیبایی دارند و البته مهربانند.

البته فرافکنی‌های مثبتی هم وجود دارند مثل افرادی که کشته مرده یک فوتبالیست معروف هستند و دائم در حال تحسین او در همه جا هستند. فرد در واقع دوست دارد مهارت ورزشکار را در خود داشته باشد. علاقه خاص به بازیگران هم جزء همین دسته فرافکنی محسوب می‌شود حتی زمانی که فرد، کاراکتر بازیگر در فیلم را بخاطر تلاشش می‌ستاید به خاطر این است که علاقمند به داشتن آن تلاش در وجود خود است.

فرافکنی

۲ ۰