من از جمله دانشجویانی بودم که برخی اساتید در دوران دانشجویی از من میخواستند در تصحیح برگهها به آنها کمک کنم. آن موقع همیشه سعی میکردم احساسات مثبت و منفی که نسبت به برخی آدمها دارم در برگهها دخیل نکنم. آن موقع برایم خیلی جذابیت داشت تا ببینم کی چجوری به سوالات جواب میدهد و همیشه برایم سوال بود که چطور اساتید به این کار جذاب علاقه ندارند. دیروز که داشتم برگههای دانشجویان را تصحیح میکردم واقعا برایم تبدیل به کاری آزاردهنده شده بود که بخشی از آن هم به خاطر آنلاین بودنش بود. اما باز هم خودم تصحیح میکنم به قول دوستی شاید دانشجویان چیزی بنویسند که در کتاب نیست اما در کلاس به آن اشاره شده باشد.
به نظر خودم که سوالات راحتی طراحی کرده بودم ولی برخی افراد باز هم زیادی اشتباه نوشته بودند. در میان برگهها معمولا چند مورد پیدا میشود که حالت را خوب میکند و خستگی را از بین میبرد. همانهایی که از کتاب کپی نمیکنند و با دید خود مینویسند، همانهایی که استدلالهای خوبی برای حرفهایشان ارائه میدهند. نمیدانم در سامانه میبینند یا نه اما برای این افراد مینوشتم که جوابهای خوبی دادهاند. من جزء آن آدمها بودم که همیشه میگفتم باید امتحان را نقطهای تصحیح کرد و بدون هیچ کمکی نمره داد.
در این سالها به این نتیجه رسیدهام بچههایی که سر کلاس فعال هستند، خوب صحبت میکنند، همیشه داوطلب کارها میشوند انسانهای شایستهتری هستند نسبت به کسانی که فقط خوب حفظ میکنند. البته همیشه در امتحان سورپرایزهایی وجود دارد که آدم متوجه میشود فلانی که آدم کمحرفی بوده چقدر دقیق به حرفهای کلاس گوش داده و الان بر موضوع مسلط شده است.
کارهای کلاسی برخی هم خیلی خوب بود. کارهایشان را با دوران دانشجویی خود که مقایسه میکنم متوجه میشوم حداقل از من خیلی بهتر هستند. کسی چه میداند شاید علیرغم همه انتقادها این نسل خیلی بهتر از ما شود. دهه شصتیها که اکثرا زیر بار این مسئله نمیروند و دائما آمار جوایز بینالمللی و المپیادها را نشان میدهند که بگویند این نسل جدید فقط به ابزارهای بهتری مجهز است وگرنه از لحاظ هوشی با ما قابل مقایسه نیستند. البته در کشور ما بیشتر جنگ بر سر نسل سوخته بودن است. دهه شصتیها از رقابتهای سخت خود میگویند، دهه پنجاهیها از جنگ و دهه هفتادیها از اشباع شدن کامل کشور میگویند. این نسل هشتادی و نودی هم تا چندسال دیگر احتمالا دلیلی پیدا میکنند و مدعی نسل سوخته بودن میشوند. بگذریم ...
در کارهای کلاسی همین که متوجه شوم دانشجو برای کار زحمت کشیده است خیالم راحت میشود. همین که بدانم فقط یکسری چیزها کپی پیست نشده است. همین که من را کمی به آینده کشور خوشبین کنند کفایت میکند. آنهایی که کارشان هم کپی بود مثل همیشه فهمیدم و به روی خودم نیاوردم.
این ترم خیلی خاص بود از مجازی بودنش تا طولانی شدنش. اتفاق جالب این ترم هم سرچ اسمم توسط دانشجویان و ورود به این وبلاگ و سپس اینستاگرام و از آنجا هم راهی گروه کلاس شدن بود. ظاهرا این وبلاگ هم لو رفته است و بیشتر از این نمیتوانم بگویم:)
موفق و سربلند باشید🌸