۳ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است.

من از جمله دانشجویانی بودم که برخی اساتید در دوران دانشجویی از من می‌خواستند در تصحیح برگه‌ها به آنها کمک کنم. آن موقع همیشه سعی می‌کردم احساسات مثبت و منفی که نسبت به برخی آدم‌ها دارم در برگه‌ها دخیل نکنم. آن موقع برایم خیلی جذابیت داشت تا ببینم کی چجوری به سوالات جواب می‌دهد و همیشه برایم سوال بود که چطور اساتید به این کار جذاب علاقه ندارند. دیروز که داشتم

سجاد تازه از آلمان برگشته بود که پیغام داد بیا که برایت سوغات خریده‌ام. خودم را از قبل برای دیدنش آماده کرده بودم، هم دلم برایش تنگ شده بود و هم برای شنیدن غرغر کردنش مهیا شده بودم. با همان لبخند دوست‌داشتنی گفت نسکافه دیگه؟ گفتم در این حد هم از هم دور نبوده‌ایم که بخواهد ذائقه‌ام عوض شود. همیشه مرتب بودن زیاد از حدش برای من جالب است. با این که از لحاظ سبک زندگی خیلی متفاوت هستیم اما حرف‌های مشترک زیاد داریم طوری که ساعت‌ها با هم حرف بزنیم و خسته نشویم.

از دوچرخه‌سواری‌هایش گفت، رویدادهایی که شرکت کرده بود و عکس‌ها را نشان می‌داد. تعریف‌هایش که تمام شد آرام آرام غرغر کردنش را شروع کرد. اول از اینکه دوباره باید برود کمی گله کرد و بعد از نگاه بالا به پایین چشم رنگی‌ها شکایت می‌کرد. از کشورهای اروپایی متنفر است و مثل من بیشتر آمریکای جنوبی را دوست دارد البته کشورهای شرق آسیا را هم خیلی دوست دارد. می‌گفت انگار زورشان می‌آید که جواب آدم را بدهند.

سکوت کرده بودم و می‌شنیدم همان کاری که همیشه می‌کنم اما این دفعه به خودم گفتم شاید حرفی بزنم بهتر باشد. گفتم سجاد حرفت این است که اروپایی‌ها نژادپرست هستند و خیلی کارشان زشت است، درست است؟ گفت شک داری. گفتم

راستش من خیلی وقت است که تلویزیون نمی‌بینم. چندسالی می‌شود که هر بار به سراغش می‌روم دست از پا درازتر و پشیمان‌تر از قبل برمی‌گردم. هیچ کدام از فیلم‌های ماه رمضان امسال را هم ندیدم اما داستان یکی از فیلم‌ها نظرم را جلب کرد. برادر و همسر محترم زمانی که پیش هم بودیم بخش زیادی از سریال بچه مهندس را با ذوق و شوق تعریف کردند.

همان تعریف‌ها کافی بود که برای اعصاب راحت تصمیم بگیرم سریال را پیگیری نکنم. جوان نخبه‌ای که از کشور می‌خواهد برود. چرا؟ تمام این رفتن بخاطر یک دختر است که آن بر دنیاست. واقعا به خاطر خدا دلیل بهتری پیدا نمی‌شد که برای رفتن این جوان نخبه در سریال پیدا کنید. راستش من دوستان زیادی داشته‌ام که رفته‌اند. با بچه‌های زیادی هم در ارتباط بوده‌ام که الان مهاجرت کرده‌اند. اما یک نفر از آنها هم به خاطر موضوعی شبیه این نرفته‌ است. اصلا خیالتان را راحت کنم به خاطر برعکس این موضوع بوده است یعنی طرف می‌خواسته از دختری فرار کند و رفته است که این هم دلیل اصلی رفتن قطعا نبوده است.

اگر کمی پای بغض بچه‌ها