اگر بخواهم صادقانه باهاتون حرف بزنم یکی از مزخرفترین بخشهای بزرگسالی از دست رفتن دوستیهای عمیق، در خلال کار و زندگی و گرفتاریهای شخصی هست. هنوز که هنوز است من با این بخش بزرگسالی نتوانستم کنار بیام. روزهایی که همه چیز حول محور اتفاقات زندگی کاری و شخصی میچرخد. بیشتر اوقات انتخاب فرد مقابل برای صحبت دست تو نیست بلکه در میان انبوه کارهایت و مشغلههایت باید دنبال همصحبت برای خودت بگردی. ناگهان انگار در محیط کار یک فرصت برای حرف زدن ایجاد میشود. جایی که بتوانی کمی از دغدغههایت، دردهایت، خوشحالی و غمهای روزگارت بگویی.
برخی اوقات فکر میکنم کاش میشد احوال همه دوستان را پرسید. از دوستان مدرسه تا دوستان مختلفی که در هر بخش زندگی کنارمان بودند تا زندگی برایمان شیرینتر از چیزی باشد که در واقعیت وجود دارد. علاقهای به شبکههای اجتماعی ندارم حتی دوست ندارم تلاشی برای پیدا کردن دوستانم در چنین محیطی انجام دهم. به نظرم داخل این شبکهها هم فضایی وجود ندارد تا از حال دل آدمها باخبر بود.
توی این سالها یه روزهایی بوده که کل وقتم را خالی کردم تا بتوانم همه را دور هم جمع کنم اما بعد از کمی تلاش میفهمی بیخودترین کار دنیا را داری انجام میدهی. هیچ وقت نمیشود که همه با هم وقت خالی داشته باشند. این روزها دچار تعارض عجیبی هستم. من دلم برای خیلی آدمها تنگ شده اما وقت هم برای دیدن اکثرشون ندارم. جامعه صنعتی ما را بلعیده و هر چیزی که دوست دارد را به ما تحمیل میکند. به جز سازگار شدن و کمی تقلا کردن راه دیگری وجود ندارد.
دیشب یکی از دوستان کمسن و سالتر به من میگفت من این مدل زندگی و انزوایش را قبول ندارم. در جوابش گفتم من هم قبول ندارم ولی دارم زندگیش میکنم. خندهدار است ولی از چندساعت حرف زدنهای عمیق با یکدیگر به دیدن پیامهای کوتاهی از یکدیگر راضی شدهایم. آن هم نه پیامی که حتی برای احوالپرسی و خوشوبش باشد بلکه پیامی که میبینی طرف راه دیگری انگار نداشته و برای رفع شدن مشکلش تصمیم گرفته تو را انتخاب کند. شاید خیلی مسخره باشد ولی به همین پیامها هم دلخوش میشویم و با آنها احساس زنده بودن میکنیم.
راستش شاید ما نمیخواستیم اینجوری بشه اما شده است. درستتر که به زندگی دقت میکنم میبینم که بیشتر چیزهای زندگی را شاید اینجوری نمیخواستم اما شده است. الان هم این چیزها را نمیخواستم بنویسم اما شده است دیگه!
شاید بشه از تعطیلی یا تعطیلات آخر هفته، برای تداوم دوستیهای عمیق استفاده کرد.