۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «هدف» ثبت شده است.

کتاب خواندن مثل شمشیر دو لبه است. همان قدر که خوب است می‌تواند انسان را از هر چه کتاب است زده کند و  اعتمادتان به هر چه کتاب است را می‌تواند خدشه‌دار کند. هر کس باید یک روز بنشیند محاسبه کند که چقدر کتاب خوانده است که ارزشی برایش نداشته است. در واقع هزینه‌ای کرده‌ایم که برایمان فایده نداشته است. شاید شما هم مثل خیلی از انسانها بگویید نه به هر حال خواندن هر کتابی یکسری مزایا دارد. نمی‌دانم ولی برای من در زندگی هیچ چیز نمی‌تواند ارزش وقت و زمانی که برایم از دست رفته است را داشته باشد و البته برایم دستاورد خوبی هم نداشته است.

در حال حاضر میلیون‌ها کتاب در جهان وجود دارد که قاعدتا ما در زمان محدود زندگی خود قادر به خواندن آنها نیستیم پس بهتر است برای خواندن کتاب و انتخاب کتاب هم خوب زمان بگذاریم، فکر کنیم و مطالعه و کتابخوانی خود را هدفمند کنیم.

بخاطر ارزشی که  زمانمان دارد باید بدانیم برای چه کتاب‌هایی باید هزینه کنیم و زمانمان را برای چه کتاب‌هایی بگذاریم. اولین نکته‌ای که قبل از این سوال می‌خواهم بیان کنم این است

تا آوریل 1954 باوری کلی بین مردم وجود داشت و آن باور این بود انسان توانایی فیزیکی شکستن رکورد 4 دقیقه را ندارد و نمی تواند در کمتر از 4 دقیقه یک مایل بدود. در واقع وقتی انسانهای سابق شکست خورده بودند همه به این نتیجه رسیده بودند که زندگی اینگونه است و ما تواناییش را نداریم اما وقتی راجر بنستین  رکورد 4 دقیقه را شکست از ان روز تا به امروز بیش از 20 هزار نفر اینکار را انجام داده اند. واقعا چه چیزی تغییر کرد؟

فقط باور جدیدی شکل گرفت. افراد می دانستند اینکار قبلا انجام شده پس انجام ان امکان پذیر است. اکثر انسان ها احتیاج دارند که ببینند شخصی کاری را قبلا انجام داده تا توانایی انجام را در خود ببینند. در واقع دیدگاه چشمی دارند یعنی با توجه به شواهد و مدارک تصمیم به کاری می گیرند اما دیدگاه ذهن درک ان چیزی است که میبینی. با وجود شکستها، باوجود وضعیت بد اقتصادی،با در نظر گرفتن حرفهای ناامید کننده مردم امکان دارد من موفق شوم.

>در سالیان گذشته همیشه بازیکنی که رباط صلیبی پاره میکرد اعتقاد بر این بود دیگر به ان کیفیت قبلی خود برنمی گردد اما بعد از مدتی بازیکنانی با ذهنیت و باوری امدند که می دانستند می توانند. در همین سالها افراد زیادی موفق به شکست سرطان شده اند، پدیده ای که قبلا امیدی برای مبارزه با ان وجود نداشت.

هر چه انجام یک کار سخت تر باشد موفقیت رسیدن به آن شیرین تر است. رسیدن به هدف سخت شیرین است اما ان شجاعت در کار و شخصیت و روحیه ای که در حین کار در تو به وجود می اید مهم تر از خود هدف است. در میان تلاشهایت اگر نگاهی به خود بیندازی، متوجه می شوی که تو چقدر انسان بهتر و قوی تری شده ای. فکر کنم جمله ای از نیچه است که می گوید مشکلی که تو را نکشد تو را قویتر می کند.

گاهی در مدارس ابتدایی و کودکستان ها می بینم که والدین با اصرار از معلم بچهایشان می خواهند که بازی هایی برای بچهایشان در نظر بگیرند که باعث باهوش تر شدن انها شود. نمی خواهم نفی کنم و بگویم این کار اشتباه است اما هدف اول بازی باید خود بازی باشد نه چیزهای دیگر. بازی برای لذت بردن کودکان است. حالا کودک می تواند هم لذت ببرد هم باهوش شود هم مهارتهایش بهبود یابد ولی به هیچ وجه به نظرم قابل توجیه نیست که بازی و لذت فدای مسائل دیگر و کم اهمیت تر شود.