بالاخره سال 98 از راه رسید. سالی که با خود مثل هر سال، عید بزرگ ایرانیان را به همراه دارد. انسان از دیدن تازگی، شور، طراوت و ... در نوروز به ذوق می‌آید. روزهایی که حال همه ما خوب است و احساس می‌کنیم خیلی کارها را می‌توانیم در این سال پیش رو انجام دهیم و خیلی‌هایمان هم برای روزهای پیش رو نقشه می‌کشیم و هدف‌های دور و دراز برای خود می‌کشیم. در روزهای نوروز ما به آینده خیلی امیدوار می‌شویم، روزهایی که پر از احساسات مثبت و خوب می‌شویم اما خبر بد این است که روزهای سخت و تاریکی پیش روی ما وجود دارند.

واقعیت این است که بسیاری از روزهای آینده، ما دچار احساس طردشدگی و تنهایی در زندگی می‌شویم و این زمانی است که در واقع به امید نیاز داریم. مطمئنا چند روز از روزهای سالی که در پیش داریم متعلق به شکست‌های ماست. شکست‌هایی که ما را سخت می‌شکنند و پر از احساسات ناخوشایند می‌کنند، احساس می‌کنیم دنیا روی سرمان خراب شده است.

چقدر خوب است که ما در روزهای زیبایی مثل عید نوروز، روز تولد یا مناسبت‌های دیگر، پر از امید می‌شویم اما حقیقت این است که امید واقعی در زمان شرایط سخت به درد ما می‌خورد. در این روزها که حالمان خوب است به روزهای سخت پیش رو فکر کنیم و بدانیم در روزهای بدمان چه چیزی ما را زنده نگه می‌دارد و هنگامی که چهارچرخ ما به هوا رفته است چه چیزهایی باعث می‌شود سریعتر خود را جمع کنیم و مسیر را دوباره با قدرت ادامه دهیم.

نوروز و امید

۲ ۰