یکی از مفهوم‌هایی که  همیشه در زندگی بسیار به من کمک کرده است مفهوم استعاره است. استعاره نه به آن مفهومی که در ادبیات و صنایع ادبی وجود دارد. بیشتر منظور من در این نوشته را استعاره‌های مفهومی در برمی‌گیرند. استعاره به نوعی روشی در بیان یک موضوع است که به معنای به‌کاربردن یک واژه یا عبارت به‌جای عبارت دیگر است. هر زمان که سخنرانی افراد بزرگ را دیده‌ام یا نوشته‌های نویسندگان بزرگ را خوانده‌ام چیزی که بیشتر از همیشه از آنها در ذهنم باقی مانده است استعاره‌های زیبایی بوده که آنها استفاده کرده‌اند.

واژه‌ای که می‌خواهم درباره‌اش بنویسم و استعاره‌ای که همیشه در ذهنم برای آن وجود دارد را بیان کنم "استراتژی" است. واژه استراتژی از کلمه یونانی استراتگوس گرفته شده است.

در گذشته ارتش یونان باستان از گروه‌های کوچک سربازان متعلق به خاندان‌های یونانی تشکیل شده بود که توسط افرادی به نام استراتگوس فرماندهی می‌شد. پس استراتگوس به معنی فرماندهی ارتش یا لشکر بوده است. همیشه با دوستم که حقوق بین الملل می‌خواند در این مورد صحبت می‌کنم که استراتژی از فیلدهای مرتبط با شما آغاز شد اما در حال حاضر دیگر پرچمدار استراتژی فیلدهای نزدیک به شما دیگر نیست.

به خاطر همین تعاریف اولیه استراتژی بیشتر جنس نظامی دارد مانند استراتژی یعنی نقشه و هدایت عملیات جنگی؛ به همین ترتیب اثر کلاسیک سان تزو به نام هنر جنگ در حدود ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح هم به عنوان اولین کتاب و بحث در مورد استراتژی شناخته می‌شود. اما به تدریج تعریف‌های استراتژی رنگ دیگری گرفتند مانند استراتژی یعنی استفاده از منابع موجود سازمان به صورت کاراتر. نام‌های دیگری بر سر زبان افتادند از جک ولش، پورتر و میتنزبرگ تا هندرسون و رابرت گرنت.

در این نوشته من قصد ندارم تعریفی از استراتژی ارائه دهم چرا که اصولا به نظر من تعریف کلی برای استراتژی وجود ندارد. تعریفی که استراتژی برای من دارد قاعدتا تعریف مناسبی شاید برای شما نباشد چرا که جنس استراتژی به این شکل خشک نمی‌باشد. کلا درس استراتژی با دروس دیگر متفاوت است.

به نظر من "استراتژی مانند لباس است" به تن یکی می‌نشیند و به تن فردی دیگر نمی‌نشیند. یک استراتژی به یک سازمان می‌آید و جواب می‌دهد و در سازمان دیگر باعث نابودی می‌شود.

"استراتژی مانند لباس است"، به یکی آبی می‌آید به یکی مشکی و به یکی قرمز اما این تمام داستان نیست انتخاب نوع لباس و رنگ لباس در هوای افتابی به یک شکل است و در هوای برفی به شکل دیگر، در یک قصل به شکلی و در فصل دیگر به شکل دیگر، در محیط رسمی به یک شکل و در محیط تفریح به شکل دیگر.

"استراتژی مانند لباس است" گاهی قبلا به تو خیلی می‌آمده است و خیلی تو را آراسته و زیبا می‌کرده است اما با گذر زمان دیگر آن لباس کهنه شده است، رنگ و رویش رفته است، برخی جاهایش نخ نما شده است و حالا دیگر به کار تو نمی‌آید. باید شجاعتش را داشته باشی تا لباسی که کلی خاطرات خوب برای تو رقم زده است را کنار بگذاری و دور بیندازی.

"استراتژی مانند لباس است" گاهی لباست را فرد دیگری می‌بیند و از زیباییش می‌گوید اما آن فرد لباس دیگر زیبایی که درون کمد تو است و بسیار بیشتر به تو می‌آید را ندیده است. تو استراتژی خودت را می‌توانی انتخاب کنی چونکه تو تنها کسی هستی که تمام قابلیت‌ها و توانایی‌هایت را می‌شناسی.

۲ ۰