علوم انسانی از یک بحران ساختاری رنج می‌برد. در دانشگاه‌های علوم انسانی، دانشجویان با توصیه‌های خوب به کتابخانه راهنمایی می‌شوند و بعد از دوران تحصیل به دل جامعه فرستاده می‌شوند. اما این دانشجویان که انگار از غار بیرون آمده باشند به دنبال کاری هستند که بتوانند انجام دهند، تجربه کنند ولی آن‌ها مدت‌ها است که از جامعه خود دور بوده‌اند و معمولا تصویر درستی از جامعه خود ندارند. این روند برای علوم انسانی که که بستر کلیه علوم در کشورها است اصلا مناسب نیست. علوم انسانی بستر تمامی علوم در هر کشوری است، لذا قبل از علوم فنی و تجربی باید بستر توسعه علوم انسانی فراهم باشد. حال آنکه فارغ التحصیلان علوم انسانی جزء بیکارترین انسان‌ها در کشور محسوب می‌شوند. نکته جالب‌تر اینکه رشته‌های علوم انسانی محلی برای حضور جنسیت دختر شده است. در این مورد در آینده بیشتر خواهم نوشت.

علوم انسانی