شاید شما هم شنیده باشید. برخی می‌گویند باید به این و آن بچسبی. اگر  از بنده خدایی خوشت هم نمی‌آید باید به احترامش کلاه از سر برداری. چرا؟ چون آدمی است که دستش می‌رسد برای تو کاری انجام دهد. در زمان مهمل بافتن باید سرت را فقط به نشانه تأیید تکان دهی. کسی نمی‌گوید که شاید همین سکوت‌ها، همین چاپلوسی‌های بی‌خودی، همین احترام گذاشتن‌های زورکی باعث شده این فرد برای خودش الان برو و بیایی داشته باشد.

بیشتر از یک کمی عجیب شده‌ایم. جلوی هم بلند می‌شویم و پشت سر یکدیگر را به باد تمسخر می‌گیریم. صدای دکتر دکتر کردنمان گوش آسمان را کر می‌کند اما فرد بعد از رفتن درجه‌اش به مرتیکه و زنیکه تنزل پیدا می‌کند. همدیگر را فالو می‌کنیم تا فقط یکدیگر را زیر نظر داشته باشیم. ایراد می‌گیریم تا فقط نشان دهیم حرفی برای گفتن داریم.

بیشتر که دقت می‌کنم می‌بینم این رفتارها زیاد هم عجیب نیستند. انگار کسانی که از این قاعده و اصول پیروی نکنند بیشتر عجیبند. آنها تنهاترند، بی‌رمق‌ترند، زور کمتری دارند و برای خودشان دبدبه و کبکبهای ندارند. هر کس در زندگی خود فلسفه‌ای دارد، اولویت‌های متفاوتی دارد راستش بدون در نظر گرفتن این مسائل من این مدل آدم‌های ساده را بیشتر دوست دارم حالا اصلا شما بگویید هیچ جذابیتی ندارند و حوصله‌سربر هستند.

روزی استیون هاوکینگ گفت ربات‌ها بر انسانها چیره می‌شوند و بشر به دسته ساخته خود نابود می‌شود. از آن زمان تا الان