امروز شاهد گفتگوی بین دو فرد بودم. یکی از آن‌ها مدیر میانی یک سازمان دولتی بود و دیگری را می‌توان در بخش کارکنان عملیاتی سازمان قرار داد. موضوع از این قرار بود که نقدی به خاطر کمبود چیزی بر یک بخش سازمان وارد بود و آن فرد این موضوع را به مدیر انتقال می‌داد. مدیر مثال جالبی زد او گفت: ببین مدیریت مثل گلف است. یک ضربه نیست، تو باید بسیار ضربه‌های کوچک بزنی تا توپ یا هدفت به داخل حفره یا مقصدت هدایت شود. منظور این بود که تو باید اینقدر پیگیری کنی تا مسئله حل شود. نه یک‌بار بگویی و بروی. خب این موضوع و مثال برایم جالب بود، یکی بخاطر اینکه فرد عملیاتی اصلا نمی‌دانست از کجا باید مسئله را پیگیری کند یعنی فرد از چگونگی روند حل مشکلش در سازمان حتی آگاهی نداشت و نکته جالب دوم هم مثال فرد مدیر بود که ظاهرا مثال معروف این شخص بود چرا که بیان می‌کرد من همیشه می‌گویم مدیریت مثل گلف است.