یک بخش دیگر عجیب در زندگی ما آدمها پارادوکس هویتی در مشکلات وقتی برای دیگران رخ میدهد و وقتی برای خودمان رخ می دهد است. آدم ها مشکل دیگران را راحت تر حل می کنند اما زمانی که مشکل، مشکل خودشان باشد دچار فلج فکری می شوند. بخاطر همین است که بزرگترین مدیران جهان دارای مشاور می باشند. ادم هایی هستند که وقتی به مشاوره های ازدواج انها گوش می دهی، با خودت می گویی این شخص با این صحبت ها چه زندگی فوق العاده ای دارد ولی وقتی از نزدیک زندگی فرد را می بینی متوجه داستان می شوی به مثابه داستان آواز دهل شنیدن از دور خوش است. به صورت کلی انسان در شرایط تصمیمات مهم زندگی یک اتفاق برایش می افتد، آن هم این است که تمام مشکلات گذشته شخص همراه با این شرایط بالا می آیند و فرد به سختی می تواند شرایط را درست تجزیه و تحلیل کند. البته که پیدا کردن شخص مناسب برای مشاوره هم کار آسانی نیست. یادم می آید که شخصی برای مشاوره زندگی پیش دوستش رفته بود و حاصل مشاوره این بود که ببین این شهرستانی ها از تهرانی ها عقده دارند و قصد دارند این عقده های تلنبارشان را سر ما خالی کنند.