۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «موثر بودن» ثبت شده است.

چند روز پیش خیلی اتفاقی به بحث جالبی به نام عوامل مداخله گر برخورد کردم که البته قبلا هم با آن آشنا بودم ولی نوشته مرا بر سر ذوق اورد که من هم درباره اش بنویسم. بخشی از بحث عوامل مداخله گر بیان می‌کند که لزوما یه عامل نمیتونه مسبب یه اتفاقی بشه همیشه! مثلا نمیدونم برخورد داشتین یا خودتون اینجوری بودین یا نه. کنکور که تموم میشه همه میوفتن دنبال رتبه های برتر برای گیر اوردن منابع و فکر میکنن اون منابع رو اگر گیر بیارن دیگه تمومه و حتما رتبه خوب میارن ولی تا حالا دیدید کسی که رتبش خوب میشه سال بعد یا چند سال بعد اطرافیان فرد رتبه برتر هم، رتبشون خوب بشه. بالطبع اونا که نزدیکترند از همه به منابع و مطمئنا با جزئیات بیشتری هم از منابع باخبر میشن.

اگه یه فردی تونسته یه درسی رو بالا بزنه یا رتبه خوبی بیاره یه سری اتفاق های دیگه هم (به عنوان مجموعه ای از عوامل مداخله گر) مثل تست زدن زیاد، ساعت مطالعه بالا، مرورهای منظم، پیش زمینه قوی و ... حتما دخیل بوده و نمیشه گفت به خاطر یه جزوه یا کلاس بوده. درسته که تاثیر جزوه و کلاس هم کم نیس ولی هر ساله شاید نزدیک صدها نفر اون جزوه رو میخونن و اون کلاس رو میرن ولی آیا همشون درصد بالایی میزنن یا باهم همشون رتبه برتر میشن؟ پس بهتره واقع نگرانه بدانیم دانستن یک جزء که بخشی از یک کل است فقط درصدی به ما کمک میکند و ما باید به دنبال مجموعه ای از عوامل باشیم تا بخش راحت آن. همین مثال منبع کنکور، خب بالطبع دسترسی پیدا کردن به آن سختی زیادی ندارد. فقط کافی است به دانشگاه فرد رتبه برتر مراجعه کنید یا راحت تر از آن به شخص ایمیل بزنید یا گاهی اوقات راحت تر هم میشود در اینترنت کافی است جستجو کنیم. بعدا هم میگوییم ما تلاشمان را کردیم ولی نشد.   داشتن برنامه منظم و انضیاط شخصی در کار، نه گفتن به کارهای لذتبخش کوتاه مدت و ... بخشهای سخت تری از داستان است که معمولا افراد کمتر سراغ آن می روند.

در این روزها حال خوب ادمها کمتر شده است. فهم و تجربه من می گوید حال خوب را وابسته به بعضی چیزها نباید کرد.  اشتباه بزرگی است وابسته کردن حال خوب به ویژگی های شخصیتی و سن و مقطع تحصیلی و ... اما این روزها انسان ها اکثرا حال خوب را در شبکه های مجازیشان جستجو می کنند، حال خوب را در چیزهایی خلاصه می کنند که در حال حاضر ندارند...

حال خوب هم در سن ده سالگی هست هم در سن بیست سالگی هم در سن سی سالگی و هم همینطور بالاتر. حالا شاید ماهیت حال خوب در گذر سن تغییر کند که این طبیعی است و هر رده سنی حال خوب خود را دارد. چیزی که در مقطع لیسانس حال تو را خوب می کند در مقطع دکتری نمی تواند حال تو  را خوب کند. اما خب یکسری چیزها متعلق به زمان و شرایط خاصی نیست.

مانند حال خوب ارتباط  با انسان های خوب، مثل داشتن دوستان خوب، شبیه سفر و دیدن و گشت وگذار و تجربه کردن، همچون دیدن لبخند و شادی دیگران. اینها معمولا حال هر کسی را خوب می کند اما مهمترین چیزی که حال ادم را خوب می کند این است معنا داشتن در زندگی و موثر بودن. تکه پازلی از این دنیا بودن حال خوبی دارد. هر چند نقش کوچکی در تکمیل پازل داریم اما نبودمان باعث می شود چیزی در این دنیا کم شود. هر چند کوچک و ریز باشیم اما سعی کنیم نقشمان را درست ایفا کنیم، سعی کنیم درست در این دنیا بازی کنیم. کمتر جر بزنیم و درست بازی کنیم.

حال های خوب زیادی در این دنیا هست که خب طبیعتا برخی از انها در زندگی ما وجود ندارد. انها را به فاجعه تبدیل نکنیم و به اندازه نداشتن برخی، کمبود را تجربه کنیم نه کل زندگی را به خود و دیگران زهرمار کنیم

در هر شرایطی می شود از زندگی لذت برد به شرط اینکه نهیلیسم را از خود دور کنیم.