۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکست» ثبت شده است.

ژاپنی‌ها یک هنر باستانی از اجدادشان دارند که نامش کینتسوگی است. آنها زمانی که ظرف یا سفال یا کوزه‌ای می‌شکند این شیء را دور نمی‌اندازند بلکه با ماده‌ای از پودر طلا، نقره و پلاتین جسم شکسته را ترمیم می‌کنند تا با خطوط طلایی شیء جلوه زیباتری پیدا کند. فلسفه این کار هم این است که اگر چیزی صدمه یا آسیب می‌بیند به معنای زشت و خراب شدنش نیست بلکه صدمه و آسیب می‌تواند باعث شود زیباتر از قبل شود.

داستان زندگی ما است که هر چقدر کمبودها، شکست‌ها، ناامیدی‌ها، زخم‌ها، مشکلات و رنج‌های بیشتری تجربه کنیم با بلند شدن و ادامه دادن به انسان قدرتمندتری تبدیل می‌شویم. آدمی قدرتمند

به شخصه بیشتر از چند کتاب در زمینه موفقیت و سمینارهایی از این دست به تعداد انگشتان دو دست شرکت کرده ام. معمولا کسی که در این دوره‌ها و سمینارها شرکت می‌کند یا دلداده استاد دوره می‌شود و کارش فقط تعریف و تمجید از استاد و مطالب آن می‌شود یا بعد از زمانی که به جایی نرسید می‌شود دشمن قسم خورده استاد و او را به عنوان شارلاتان و شومن و ... تعریف می‌کند.

راستش من به هیچکدام دچار نشدم و از این بابت خوشحالم ولی داستان این است ثروتمندان و افراد موفق جهان را باید دنبال کرد و دید آنها در چند دوره ثروت شرکت کرده‌اند یا افراد موفق جهان آیا با شرکت در سمینارهای موفقیت، موفق شده‌اند. ولی مسئله ای که وجود دارد این است آنها واقعیت را نمی‌گویند یعنی مثلا می‌گویند من در بدترین شرایط زندگی می‌کردم، معتاد بودم، ظرف می‌شستم، خنگ بودم اما یکدفعه ورق برگشت و من پولدار و موفق شدم. استعدادم پیدا شد و همه چیز اوکی شد و من چقدر خوشبختم.

آنها در واقع یک ویترین را به شما نشان می‌دهند و با برنامه‌هایی که حال شما را خوب کند سعی می‌کنند در لحظه فضای خوبی برای شما فراهم کنند. این بخش داستان برای من قابل قبول نیست. آنها سختی‌های موفق شدن و شکست‌هایشان را نمی‌گویند و یک حباب فقط برای افراد درست می‌کنند. بهرحال اگر انسانی استعداد خود را پیدا کند خودش بخش بزرگی از داستان است و حالا راه شکوفا کردنش بماند.
من مخالف جملات انگیزشی و یک سمینار موفقیت نیستم ولی حداقل برای کسی که در مسیر است و زمانی که خسته شده می‌خواهد یک تجدید قوا کند.

دوباره عید شد و من چرتکه به دست، اتفاقات سال گذشته را نگاه می کنم. بعضی عادت‌های خوب پیدا کرده‌ام بعضی نق زدن‌های تلخ، آدم‌هایی که رابطه‌ام با آن‌ها در حال قطع شدن است و آدم‌های جدیدی که خوشحالم بابت آشنا شدن با آن‌ها در سال قبل.

شکست‌ها، موفقیت‌ها، جان کندن‌ها، تلاش‌ها، اهمال کاری‌ها، رسیدن و نرسیدن‌ها و همه و همه.....

خوشحالم که  در بهار می‌توانم رنگ مورد علاقه ام سبز را بیشتر ببینم. خوشحالم برای حال دل خوب آدم‌ها، خوشحالم این چند روز خیلیا با وجود مشکلاتشون حالشون خوب میشه. خوشحالم برای دیدن دوباره بعضی دوستان و آشنایان، خوشحالم از دور ریختن کینه‌‌ها و دل تکونی‌ها.

خوشحالم برای آرزوهای خوبی که مردم برای خودشان و دیگران می‌کنند اما یه نکته ای رو نباید غافل شد
قبل از اینکه بخواهید ارزو کنید یادتون باشه اتفاقات بزرگ در یک سال تلاش به وجود نمیاد پس به تناسب تلاشتون و بازه زمانی آرزو کنید.

تا آوریل 1954 باوری کلی بین مردم وجود داشت و آن باور این بود انسان توانایی فیزیکی شکستن رکورد 4 دقیقه را ندارد و نمی تواند در کمتر از 4 دقیقه یک مایل بدود. در واقع وقتی انسانهای سابق شکست خورده بودند همه به این نتیجه رسیده بودند که زندگی اینگونه است و ما تواناییش را نداریم اما وقتی راجر بنستین  رکورد 4 دقیقه را شکست از ان روز تا به امروز بیش از 20 هزار نفر اینکار را انجام داده اند. واقعا چه چیزی تغییر کرد؟

فقط باور جدیدی شکل گرفت. افراد می دانستند اینکار قبلا انجام شده پس انجام ان امکان پذیر است. اکثر انسان ها احتیاج دارند که ببینند شخصی کاری را قبلا انجام داده تا توانایی انجام را در خود ببینند. در واقع دیدگاه چشمی دارند یعنی با توجه به شواهد و مدارک تصمیم به کاری می گیرند اما دیدگاه ذهن درک ان چیزی است که میبینی. با وجود شکستها، باوجود وضعیت بد اقتصادی،با در نظر گرفتن حرفهای ناامید کننده مردم امکان دارد من موفق شوم.

>در سالیان گذشته همیشه بازیکنی که رباط صلیبی پاره میکرد اعتقاد بر این بود دیگر به ان کیفیت قبلی خود برنمی گردد اما بعد از مدتی بازیکنانی با ذهنیت و باوری امدند که می دانستند می توانند. در همین سالها افراد زیادی موفق به شکست سرطان شده اند، پدیده ای که قبلا امیدی برای مبارزه با ان وجود نداشت.

هر چه انجام یک کار سخت تر باشد موفقیت رسیدن به آن شیرین تر است. رسیدن به هدف سخت شیرین است اما ان شجاعت در کار و شخصیت و روحیه ای که در حین کار در تو به وجود می اید مهم تر از خود هدف است. در میان تلاشهایت اگر نگاهی به خود بیندازی، متوجه می شوی که تو چقدر انسان بهتر و قوی تری شده ای. فکر کنم جمله ای از نیچه است که می گوید مشکلی که تو را نکشد تو را قویتر می کند.