برخی اوقات در لحظه عصبانیت کارهایی می‌کنیم که جالب است. چند موقعیت را برای نمونه بیان می‌کنم:

مردی که همسرش را بچه می‌داند و او را فاقد شعور می‌داند، مدیری که کارمندانش را بی‌مسئولیت و ناکارآمد می‌داند، فردی که دیگران را نادان می‌داند بخاطر اینکه او را هیچکس درک نمی‌کند. در نگاه اول شخص دارد به دیگران توهین می‌کند ولی فرد در واقع دارد به خود توهین می‌کند. وقتی فردی یک انسان بی‌شعور را برای زندگی کردن برگزیده است باید درباره شعور خود جدی‌تر فکر کند یا مدیری که یک کارمند بامسئولیت استخدام نکرده بهتر است درباره کارآمدی خود تجدید نظر کند. بدانیم به چه کسی داریم توهین می‌کنیم.
نظریه اسناد این روزها در عقاید آدمیان به وفور یافت می‌شود.